در گالری دوم موزه استاد بهزاد اثری به نام "سرمست به میخانه گذر کردم دوش .." در ابعاد 5/61*49 سانتیمتر با تکنیک،آبرنگ وگواش به روی مقوا موجود می باشد.
این اثربا الهام از رباعیات خیام به تصویر در آمده است:
سر مست به میخانه گذرکردم دوش پیری دیدم و مست و سبویی بردوش
گفتم زخدا شرم نداری ای پیر گفتا کرم از خداست می نوش خموش
شاعر در این شعراشاره دارد به مرد سرمستی که شبانه از کنار میخانه ای عبور می کند وپیر مرد مستی را در حال حمل خمره شراب می بیند و او را بابت حال و روزی که دارد سرزنش می کند و می گوید ای پیرمرد از خدا شرم نداری؟ در جواب پیرمرد اظهار می دارد تو که خود مستی ،خاموش باش چرا که لطف و کرم نزد پروردگار است و قضاوت در رفتار وعمل هر کس با خداست و اوست که پاداش وجزای نیک وبد عملکرد انسانها را می دهد.
حال مشاهده می شود که استاد حسین بهزاد درمرکزاثر،تصویر درشتی از پیرمردی خمیده وآشفته که با دست چپ خود کوزه ای را حمل می کند به تصویر درآورده. این پیرمرد پیراهن و شلواری گشاد به تن دارد. در پشت و اطراف او14 عدد خمره دراندازه های مختلف ، 35 عدد کوزه دسته دار و بدون دسته و15 عدد سبو با طرحهای متفاوت به صورت پراکنده و نا منظم در کل تابلو، به رنگ های ملایمی ازآبی،خاکستری،نخودی،کرم،.....،دیده می شود ولی در مجموع رنگ حاکم بر تصویر ،درجه بندی های ملایمی از صورتی و کرم می باشد که حالتی معنوی به کار بخشیده است.
در سمت چپ و بالای تصویر نیم تنه مردی کشیده شده که گویا راوی داستان بوده و با یک دست پیرمرد را مورد خطاب قرار می دهد.
رباعی خیام در قسمت پایین سمت راست تصویر با خط خوش استاد مصطفی سهرابی ( دوست وشاگرد استاد بهزاد) نوشته شده ودر پایین و سمت چپ اثر، امضاء استاد حسین بهزاد به تاریخ 7/10/40 دیده می شود .
نگارنده:اعظم دادپاس،کارشناس موزه بهزاد