"چوپان نی نواز"

  • کد مطلب: 5656
  • تاریخ انتشار: يکشنبه 26 آذر 1396 - 08:53

در گالری سوم موزه استاد بهزاد ، تابلویی به نام " چوپان نی نواز" در ابعاد 5/49×8/33 سانتیمتر وجود دارد.

این نقاشی که برگرفته ازیکی  داستان های اصیل قوم بختیاری به نام " گل گیس و چوپان نی  نواز" بوده،  زیرمجموعه آن دسته از آثار استاد بهزاد است که برگرفته از فرهنگ عامه و آداب و رسوم مردم می باشد.

شرح این داستان بدین سان است که ، بزرگ یکی از ایلات عشایر بختیاری دخترزیبایی به نام گل گیس داشت. یکی از چوپانان ایل خواستگار او بود و دختر نیز او را دوست می داشت ولی پدر دختر که بزرگ ایل بود مخالفت می کرد و افرادی را مأمور کرده بود که نگذارند چوپان به دخترش نزدیک شود.

چوپان که دیگر راهی برای دیدار با دختر نداشت از طریق نواختن نی با دخترِ خان ایل صحبت می کرد. یک روز که چوپانان، گله ها را به صحرا بردند و از مالها(چادرهای محل سکونت) دور شدند، دزدان حمله کردند و با زور گله ها را بردند . چوپانان درمانده شدند که چکار کنند، نه اسلحه داشتند که با دزدان مقا بله کنند، ونه وسیله ای که به ایل خبر برسانند. چوپانی که خواستگار دختر کدخدا بود و تنها خودش و دختر کدخدا راز نی نواختن او را می دانستند شروع به نواختن نی کرد.

گل گیس که روزانه برای آوردند آب، مشک را بر می داشت و با دختران ایل روانه چشمه می شد آن روز نیز در کنار چشمه بود که صدای نی چوپان را شنید و هنگامی که خوب گوش کرد تقاضای کمک را  شنید. به سایر دختران گفت و آنها دسته جمعی مشک ها را رها کرده و به سوی مال ها رفتند و با صدای بلند فریاد می زدند و خبر را به بزرگ ایل رساندند. بزرگ ایل به همراه سواران به کمک چوپان ها رفتند و دزد ها را فراری دادند و گله ها را پس گرفتند . چوپانان ماجرای نی نواختن چوپان خواستگار دخترش را برای بزرگ ایل بیان کردند واو پس از گرفتن امتحانی دیگر از چوپان و اطمینان از عشق بین این دو نفر با عروسی دخترش و چوپان موافقت کرد . از آن زمان داستان گل گیس در بین ایلات مختلف عشایر دهان به دهان گشت و در مجالس نقل شد تا به این دوران رسید.

حال با این توضیح می توانیم به ارتباط تصویری این داستان و تصاویر ترسیم شده توسط استاد حسین بهزاد بپردازیم. این تابلو یکی از کارهای استاد حسین بهزاد مینیاتور است که با تکنیک قلمگیری گواش سفید روی مقوای سیاه با بهره گیری ازخطوط  نرم  و قوی کار شده وجا دارد متذکر شویم که تکنیک مذکور از ابداعات این استاد مسلم نگارگری معاصر ایران است.

 درقسمت میانی تصویر چوپانی دیده می شود که نشسته و در حال نواختن  نی می باشد . او  کلاهی منقوش به اشکال هندسی  برسر و  پیراهنی بلند با کتی بر روی آن به تن دارد. شلوار گشاد چوپان تا بالای قوزک پای اوست و گیوه ای نیز به پا دارد . در زیر پای وی سنگی با چهره انسانی به تصویردرآمده (یکی از نکات ویژه آثار استاد حسین بهزاد است که از تاثیر افکار خیام در آثاراو دیده می شود) و در جلوی پای چوپان و پیش زمینه ، بزی نشسته که به روبرو نگاه می کند و زنگوله ای طلایی به گردن دارد که رنگ طلایی زنگوله آویخته شده به گردن این حیوان، ناخودآگاه توجه ببنده را به این بخش از صفحه نیز هدایت می نماید. استفاده از این رنگ دررنگ آمیزی زنگوله و لبه ابتدایی و انتهایی نی چوپان ، باعث می شود گردش چشم بر روی بخشهای مختلف اثر انجام پذیرد.

در پیش زمینه تصویر، سه درخت با شاخ و برگهایی  برنگ  سفید طراحی شده و دختری ارباب زاده که در کنار درختان در حال نظاره چوپان و شنیدن نوای برخاسته از نی اوست دیده می شود. در فاصله ای دورتراز این دختر، مرد میان سالی در حالیکه عبا و قبایی ساده بر تن دارد و عمامه ای  نسبتا بزرگ سر او را پوشانده ،  با  ترکه ای از چوب به دست  در حال نظاره این دختر است. گویا مراقب رفتار و شرایط حاکم بر این صحنه می باشد. این دختر با گیسوانی باز وبلند تصویر شده که پیراهنی با دامن  چین دار و  نیم تنه ای با حواشی  منقوش به اشکال هندسی ، به تن دارد .

در پس زمینه و سمت راست تصویر تپه هایی محو با قلمگیری های نازک طراحی شده و درپایین وسمت چپ تصویر امضا استاد حسین بهزاد به تاریخ 25/8/1339مشاهده می شود .

منابع:

http://mashmerdassei.blogfa.com/post/15 داستان گل گیس

 

                                                     نگارنده :زینب گودرزی – کارشناس موزه استاد بهزاد

                                                     عکاس :جواد نجف علیزاده