تابلوی قربانی حضرت اسماعیل یکی از شاهکارهای استاد فرشچیان می باشد که علاوه بر زیبایی ظاهری و مسحور کننده اش که نشان از قلم توانای استاد دارد، از لحاظ معنوی نیز قابل اهمیت است. این تابلو در سال 1376 به تصویر کشیده شده و تکنیک مورد استفاده در آن اکریلیک می باشد.در حال حاضر این اثر زیبا در موزه استاد فرشچیان واقع در مجموعه فرهنگی، تاریخی سعدآباد در معرض دید همگان قرار گرفته است.
استاد در روز عید قربان سال 1376 قلم به دست می گیرند و با دلی آکنده از عشق تصویری چنین زیبا را نقش می زنند؛تصویری که با 7ماه کار مداوم سرانجام به پایان می رسد.و آنچنان زیبا و هنر مندانه رنگ و نقش در هم می آمیزد که زبان هر بیننده ایی را به تحسین وا می دارد.
این رنگهای اعجاب انگیز و این تصویر و نقش خیال انگیز واقعه ای را شرح می دهد که اکثر افراد به آن واقف هستند؛ شرح یک امتحان بزرگ برای یک انسان بزرگ، امتحانی سخت برای پدری پیر که سالها در انتظار فرزندی بود و بشارتی که خداوند به وی می دهد:
قَالُواْ لاَ تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ عَلِیمٍ )گفتند مترس که ما تو را به پسرى دانا مژده مىدهیم(
آیه (53) سوره مبارکه الحجر
الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاء
(سپاس خداى را که با وجود سالخوردگى اسماعیل و اسحاق را به من بخشید به راستى پروردگار من شنونده دعاست.)آیه (39) سوره مبارکه ابراهیم
آنگاه پس از گذشت سالها ابراهیم(ع) شبی در عالم خواب دید که فرزندش را در راه خدا قربانی می کند. اما به راستی خداوندی که نسبت به بندگان خویش مهربان و رحیم است به چه علت چنین فرمانی به ابراهیم می دهد؟!!!
ابراهیم(ع)سخت اندوهگین شد اما فرمان، فرمان خداوند متعال بود. این عاشق افلاکی، تسلیم امر خداوند بود و آنگاه فرزندش را نیز در جریان گذاشت و اسماعیل نیز خواست که پدر مأموریتش را انجام دهد.(به روایتی: پس به پدر گفت که چشمانش را ببندد) تا مهر پدر و فرزند او را از این کار باز ندارد. اما هنگامی که او تیغه خنجر را به گلوی اسماعیل کشید مثل این بود که تیغه به تکه آهنی سرد و سخت تبدیل شد و اثری از برندگی در آن وجود نداشت و آن گاه به ابراهیم(ع) بشارت داده شده که امتحانی سخت را به پایان رسانده و خداوند گوسفندی را برای ذبح نزد ابراهیم(ع) فرستاد تا به جای فرزندش قربانی کند.
رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿100﴾ فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِیمٍ ﴿101﴾ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ ﴿102﴾ فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ ﴿103﴾ وَنَادَیْنَاهُ أَنْ یَا إِبْرَاهِیمُ ﴿104﴾ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿105﴾ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاء الْمُبِینُ ﴿106﴾ وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ ﴿107﴾
اى پروردگار من مرا [فرزندى] از شایستگان بخش (100) پس او را به پسرى بردبار مژده دادیم (101) و وقتى با او به جایگاه سعى رسید گفت اى پسرک من، من در خواب [چنین] مىبینم که تو را سر مىبرم پس ببین چه به نظرت مىآید گفت اى پدر من، آنچه را مامورى بکن ان شاء الله مرا از شکیبایان خواهى یافت (102) پس وقتى هر دو، تن دردادند [و همدیگر را بدرود گفتند] و [پسر] را به پیشانى بر خاک افکند (103) او را ندا دادیم که اى ابراهیم (104) رؤیا[ى خود] را حقیقت بخشیدى ما نیکوکاران را چنین پاداش مىدهیم (105) راستى که این همان آزمایش آشکار بود (106) و او را در ازاى قربانى بزرگى رهانیدیم (107)
آیه(100تا107)سوره مبارکه صافات
و اکنون پس از گذشت قرنها روز عید قربان یادآور همین واقعه است، یادآور واقعه ای بزرگ برای انسانی بزرگ…..
پژوهشگر: معصومه مبینی سفیدکار