احمد اسفندیاری از نقاشان بنام معاصر ایران در سال 1301 در تهران متولد شد. پدر و مادرش به هنر خصوصاً موسیقی و شعر علاقه خاصی داشتند. مادر وی از شاگردان استاد ابوالحسن صبا بود و ویولن می نواخت و پدرش نیزکه شخصی مذهبی بود، خطی خوش و صدای دلنشینی داشت.
او که از کودکی و به صورت خودآموخته نقاشی را آغاز کرده بود در سالهای بعد در ردیف دومین فارغ التحصیلان دانشکده هنرهای زیبا قرار گرفت.همچنین از معدود هنرمندان ایرانی است که نامش در فرهنگ لاروس (دانشنامه ی بزرگ فرانسه) آمده است.
در کودکی پدرش که علاقه فرزند را به نقاشی دید، او را نزد خردمند که از شاگردان کمال الملک به شمار می آمد فرستاد تا آموزش ببیند، او خود در این باره چنین می گوید: "به سفارش پدرم، ازشاگردان کمالالملک به نام آقای خردمند که همکار او در وزارت کشاورزی بود، وظیفه تدریس و آموزش مرا به عهده گرفت. ایشان در جلسه بعدی روضه خوانی در منزل ما، یک سهپایه و مقداری کاغذ آوردند که تا آن زمان چنین کاغذهای مرغوبی ندیده بودم...، در ضمن چند باسمه هم آورده بود که از مناظر طبیعی و نقاشیهای روسی بود. ایشان گفت یکی از اینها را پنج برابر کن و دفعه بعد که آمدم نشانم بده. من تا آن زمان چنین کپی کار نکرده بودم. بههرحال زمانی که ایشان کارم را دیدند به پدرم گفت: آقا، این اصلاً احتیاجی به استاد ندارد! خوب یادم است که آن باسمه رنگ و روغن بود و من آن را با آبرنگ کشیدم. بعدها این کار را بردم دانشکده هنرهای زیبا که اعلام کرده بودند از دانشآموزان کلاس دهم دانشجو میپذیرند... ."
او در امتحان عملی دانشکده شرکت کرد و پس از ویشکایی که چند سال در مدرسه یکمال الملک تحصیل کرده بود، به عنوان نفر دوم پذیرفته شد. "آن زمان مدرسه کمالالملک را برچیدند و آوردند درون مسجد مروی. تا آن موقع، فقط توی مسجد دانشکدههای طب، فنی و دانشکده حقوق فعال بود. هنوز دانشکدههای دیگر را نساخته بودند. ما را بردند محل مسجد مروی که در بازارچه مروی قرار داشت. در سالنهای بزرگ مسجد کلاسهایمان برگزار میشد. آنجا بزرگانی چون: موسیو گدار فرانسوی و آقایان حیدریان، عبادی و صدیقی که مجسمهساز مشهوری بود و آقای مقدم که تاریخ هنر تدریس میکرد و همگی از شاگردان کمالالملک بودند حضور داشتند. یادم است که آقای وزیری برادر کلنل وزیری،درس آناتومیمیداد."حیدریان،امینفر،وزیریمقدم ازجمله استادان احمد اسفندیاری دردانشگاه تهران بودند.
او در سال 1325 در نمایشگاه هنرهای زیبای ایران که نخستین نمایشگاه در زمینه ی هنرهای تجسمی هنرمندان معاصر بود، شرکت کرد و در سال 1326 از دانشکده فارغ التحصیل شد. او به همراه شیخ که از شاگردان کمال الملک بود و سهراب سپهری و محمد تجویدی که همه از دانشجویان دانشکده هنرهای زیبا بودند به فرانسه رفتند و با هنر و سبک هنری غرب آشنا شدند.
از احمد اسفندیاری به عنوان پیشگام هنر نوگرا و مدرنیسم ایران یاد می شود. او سالها در هنرستانها و دبیرستاهای تهران تدریس کرد و بازنشسته ی آموزش و پرورش بود.
اسفندیاری کارش را با طبیعت سازی و رئالیسم آغاز کرد و در دوره ی دانشجویی بیشتر به سبک امپرسیونیسم پرداخت. منتقدان، آثارش را به آثار سزان نزدیک می دانستند. پس از تجربه دیگر سبکها در نهایت خود بیشتر به شیوه ی آبستره ی فیگوراتیو رسید.موضوع آثارش اغلب طبیعت، طبیعت بیجان، چهره و جلوههایی از زندگی مردم بود. در بیینال اول تهران- ۱۳۳۷-، طبیعت بیجانی را از او شاهدیم، که در آن اشیا، فرمهای سادهای یافته و با خطوط رنگین دورگیری شدهاند. از اواخر سالهای 30 لکه رنگها جای خود را به ترکیبی از خطوط ریتمیک، مواج و با لکه رنگهایی نسبتاً تخت میبخشد. حضور این خطوط، فضایی پویا به آثار میبخشند. وی در بیینالهای دوم- ۱۳۳۹- و سوم -۱۳۴۱ - با چنین آثاری شرکت میکند. از بیینال چهارم- ۱۳۴۳- شاهد تغییر و جهش در کارهای وی هستیم. خطوط ریتمیک اینبار ساختاری هندسهگون یافته و با نظم دقیقتری کنار یکدیگر قرار میگیرند. پرسپکتیو خطی حذف میشود، و اشیا و آدمها به نهایت ساده میشوند، تا به صورت مجموعهای از خطوط و سطوح رنگین، هارمونی بدیعی را شکل بخشند.
کارهای سال ۱۳۴۵، تداعیگر فرشها و کاشیکاریها و معرقهای ایرانی است. بی آنکه بهطور مستقیم اشارهای به آنها شده باشد. او گاهی سرتاسر بوم خود را با خطوطی مستقیم و مورب به چند بخش تقسیم میکند تا بدین طریق فضایی چندبخشی ایجاد کند. در بیینال پنجم با استفاده از فوتک، رنگهای تیرهای را به صورت خطوط مستقیم، مورب و متقاطعی روی تابلوهای خود میکشید. گاهی این خطوط، جای همان خطوطی قرار میگرفتند که در کارهای قبلی فضای تابلو را به چند بخش تقسیم میکردند. گاه نیز این خطوط مانند سایههای درهمی میشد که روی تابلو و یا در آن گسترده شدهاند. اسفندیاری در بخش دیگری از تجربههای خود به استفاده از شکلهای تصادفی میپردازد که از گذاشتن مقوا بر رنگهای ریخته شده روی پالت حاصل میآید. او بعد از این عمل شکلهای تصادفی را به نفع ذهنیت خود تغییر میداد.
رنگگذاری به صورت پر حجم و با استفاده از کاردک، شیوه دیگری است که وی در اواخر دهه ی چهل تجربه میکند. بیشترین موضوعی که بدین شکل به آن میپردازد، طبیعت بیجان و منظره است. با وقوع انقلاب و بعد از آن سالهای جنگ، احمد اسفندیاری کمتر به کار میپردازد. از سالهای پایانی جنگ، نقاشی کردن او شتاب میگیرد و تا سالهای اخیر نیز ادامه یافت. در این سالها بیشتر از او شاهد مروری بر روی شیوههایی هستیم که سالهای گذشته و بخصوص در اواخر سال های سی و در سالهای چهل تجربه کرده بود. "من بعد از انقلاب نمیدانستم که وضع نقاشی چه خواهد شد؟ گیج و خسته و دلزده بودم و کارهایی را شروع کردم که از نوع دیگر بود. میدیدم آن حجم کاری را که کرده بودم نه مورد توجه خواص و منتقدان قرار گرفته و نه عموم از آن استقبالی کردهاند. درست است که همیشه برای دلم کار کردهام و به بازار بیتوجه بودهام، اما گاهی تردیدهای کشندهای به سراغ آدم میآیند ... . با این همه باید بگویم که ذهن من طوری است که نمیتواند آرام بماند، دایماً فعال است. من از یک روش که خسته میشدم، میرفتم سراغ روش دیگر."
به طور کلی و به رغم تنوعی که در شیوه ی کاراسفندیاری وجود داشت همواره چند نکته را در کارهای او می توان حائز اهمیت دانست:
استفاده از رنگهای ناب و درخشان و حاکمیت رنگهای سرد بخصوص انواع آبی ها (تا جائیکه از او گاهی با عنوان نقاش آبی ها یاد می شود) که با رنگهای مختصر گرم و خاموشی نظیر نارنجیها، زردها و قهوهایها همراه شده و هارمونی ملایمی را بهوجود میآورند. حذف جزئیات و ساره سازی فرم ها به شکلی که گویی آدم ها، طبیعت، اشیا و ...تنها با اشاره ای نمایش داده شده اند. در آثار او هیچ نوع قدرت نمایی تکنیکی را نمی توان مشاهده کرد، بلکه آنچه کاملاً به چشم می آید تنها خود نقاشی و حدیثی زیبا از زندگی است.
آثار اولیه اش را با هندسه ایرانی و رنگهای سبز- آبی ملهم از کاشی های معرق به تصویر کشید و در نهایت به شیوه ای نو در آبستره رسید، سبکی خاص خودش در مرز میان تجربه ی سنتی و جهانی.
با مشاهده ی آثار اسفندیاری آنچه بیش از همه جلب توجه می کند، آرامش درونی نقاش است که درلابه لای فرم ها و رنگ هایی که القای فضای ایرانی می کند به چشم می آید.
این هنرمند بزرگ پس از 60 سال تجربه ی هنری در اسفند ماه سال 1391 و در سن 90 سالگی در گذشت.
یکی از آثار این هنرمند در موزه هنرهای زیبا در طبقه ی همکف، بخش هنرمندان معاصر ایران به نمایش گذاشته شده است.
منابع:
-گفتگو با احمد اسفندیاری، روزنامه شرق 28/2/91
-دو هفته نامه تندیس، شماره 64
-گفتگو با احمد اسفندیاری، جام جم(فرهنگ و سینما)، 3/5/81
-سایت قاب بی شیشه
-دایرة المعارف روئین پاکباز، پیشگامان نقاشی معاصر ایران