خسرو معتضد، مورخ و تاریخپژوه در دومین روز از نمایشگاه و روایتگری «کودتای ۲۸ مرداد» با حضور در کاخموزه ملت واقع در مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد، گفت: خیلی از مسائل جامعه به خاطر این است که تاریخ نمیداند. جامعه وقتی تاریخ بخواند، اشتباهاتش را تکرار نمیکند. مثلاً اجازه جداشدن خاکش را نمیدهد. ایران یک کشور بزرگ و تاریخی است که یک زمانی ۲ میلیون و ۶۵۰ هزار متر مربع بود و کمکم بخشهایی از آن را جدا کردند. الان هم رادیوهای بیگانه همچنان علیه ایران فعال هستند و بر طبل جداییطلبی میکوبند.
وی سپس درباره سالروز کودتای ۲۸ مرداد و افراد تأثیرگذار در آن زمانه اظهار داشت: مصدق به آمریکا همانطور فکر میکرد که ایرانیان زمان امیرکبیر به آمریکا فکر میکردند. او اولین نفری است که رابطه میان ایران و آمریکا را برقرار کرد و از سویی با فرانسویها مشکل داشت و روسها را قابل اطمنیان نمیدانست.
معتضد گفت: من سال ۱۳۸۵ به روستای احمدآباد منزل و مزار آقای مصدق رفتم. باغبان آنجا با ذکر خاطراتی از پدرش که خادم مصدق بود میگفت که او بسیار قانونمدار بود اما دنیا را همچون زمان قاجاریه میشناخت و گمان میکرد آمریکا همان کشور زمان امیرکبیر است.
این پژوهشگر تاریخ درباره شخصیت رضاخان و اشتباهاتش اظهار داشت: رضاخان قرارداد «دارسی» را که سه دهه از آن میگذشت، آتش زد و گمان کرد با نابود کردن آن، قرارداد به پایان میرسد. اما انگلستان شکایت کرد و کار به قرارداد ۱۹۳۳ (بین دولت ایران و شرکت نفت انگلستان) کشید که یکی از خیانتبارترین قرادادهاست. رضاشاه یک کار بدی کرد که آمد شط العرب را بخشید. او گفت از نهر خین تا آبادان، برای عراق باشد. یعنی مرز ایران داخل خاک ایران بود! او همچنین ۸۰۰ کیلومتر مربع کوههای آرارات را به ترکیه بخشید.
* عبارت «ملیشدن نفت» را آیتالله کاشانی نخستین بار به کار برد
وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به پیشرفتهای اقتصادی ایران در زمان محمدرضاشاه به دلیل موضوع نفت گفت: قوامالسلطنه بانک صنعتی و معدنی را تشکیل داد و مسبب انتشار قراردادهای محرمانه شد و مشخص شد که سر ایران کلاه میرود. مصدق متوجه این موضوع شد و کمیسیون نفت در مجلس ۲۹ جلسه تشکیل شد اما کسی که موضوع را به میان مردم برد، آیتالله کاشانی بود و او کسی بود که نخستین بار عبارت «ملیشدن نفت» را به کار برد.
معتضد گفت: من آن زمان ۱۰ سال داشتم و به خاطر دارم که در همه خانهها این موضوع مطرح بود. چون مردم احساس میکردند به نوعی مستعمره انگلستان هستند که آن زمان بسیار قدرتمند بود. حتی زمانی که سینما میرفتیم، همچون کشور مستعمراتی مجبور بودیم اخبار انگلستان را ببینیم. به همین دلیل مردم از انگلستان نفرت داشتند.
او ادامه داد: پس از پیروزی در حوزه نفت، ما مشکل فروش نفت داشتیم چون ما را تحریم کرده بودند و حزب توده هم به شدت مصدق را مسخره میکردند و او را نوکر آمریکا میدانستند. آنجا بود که خواستیم اقتصاد بدون نفت را با فروش اوراق قرضه ملی تجربه کنیم اما نتوانستیم. مصدق با حسننیت رفت آمریکا و تلاشش را کرد و کابینه دموکرات آمریکا از ترس شوروی، معمولاً به ایران کمک میکرد. پس از انگلستان بود که پای آمریکاییها به ایران باز و از سال ۲۸ تا ۵۱ نیمهمستعمره شدیم و چون نیکسون نمیخواست، ما با چین ارتباط نداشتیم.
معتضد با اشاره به کتاب «۷ سال در زندان آریامهر» پیرامون احمد آرامش گفت: حزب توده علیه مصدق توطئه میکرد و در مطبوعات به شدت فعال بود. حسین مکی از قول مصدق میگفت: من حزب توده را نجستر از انگلستان میدانم و به همین دلیل، مصدق کسی نبود که طرفدار حزب توده باشد.
این مورخ درباره اختلافات میان محمدرضا پهلوی و مصدق توضیح داد: در نوروز ۱۳۳۲ هیأت دولت به دیدار شاه رفت، اما مصدق نرفت و فقط کارت تبریک فرستاد. از سوی دیگر، چرچیل روی کار آمد که دشمن ایران و مصدق بود. حتی اخیراً معلوم شد که ناپدید شدن رئیس شهربانی در اردیبهشت ۳۲، در واقع دزدیدهشدن او به دستور انگلیسیها بود تا آن را گردن مصدق بیندازند.
وی افزود: مردادماه ۱۳۳۲، شاه در رامسر بود و برای اینکه در دسترس عموم نباشد هم سوار کشتی شهسوار میشد. یک ویلای کوچک هم در کلاردشت داشت. کتاب «علم وزیر دربار» را بخوانید ببینید که شاه مملکت چقدر خوشگذران به معنای خاص بوده است.
معتضد در پایان تأکید کرد: مصدق نمیخواست جمهوری درست کند، این ادعای سلطنتطلبان مهمل است.