گزیده ای از مقاله نگارگری مکتب اصفهان
مطالب پیش رو گزیده ای از مقاله نگارگری مکتب اصفهان، نگارش جناب آقای حسین ابراهیمی ناغانی است و یکی از مجموعه مقالاتیست که به مناسبت گردهمایی بین المللی مکتب اصفهان در آذر ماه سال 1385ش در آن همایش مطرح گردید و سپس به چاپ رسید.
ازآنجا که نگارگری ایران در دوره های مختلف دارای مکاتب متفاوتی بوده و مکتب هنری اصفهان یکی از مکاتب برجسته این کشور بوده ، لازم است در خصوص نگرش کلی در این مکتب هنری اطلاعاتی را کسب نمود تا با دید بازتری به شناخت آثار نگارگری این مکتب بپردازیم.
مکتب اصفهان عنوانیست که برای اوج گیری فعالیتهای مختلف فلسفی، هنری، فقهی درقرن 10 و11 ه.ق ( 17 و اوایل 18 میلادی) در اصفهان بکار برده می شود. این مکتب با انتقال پایتخت توسط شاه عباس از قزوین به اصفهان در ۱۰۱۷ هجری قمری/ ۱۵۹۸ میلادی شکل گرفت و با سقوط اصفهان به دست افغانها و سرنگونی صفویان در سال ۱۱۳۶ هجری قمری/۱۷۲۲ میلادی به پایان رسید.
با نگاهی کلی تر به هنر ایرانی- اسلامی می توان دریافت نمود که چون عرفان سرچشمه پایان ناپذیری است که مبادی هنر وزیبایی درعالم هنر اسلامی از آن سیراب شده و انسان در عرفان اسلامی و مکتب جمال (زیبایی شناسی ) جایگاه خاصی درهستی دارد ، از همین رو می توان دید که نگارگری مکتب اصفهان به تاسی از عرفان اسلامی- ایرانی، انسان را در فضای نگاره های خویش مسلط می گرداند. در واقع نگارگری های این مکتب را می توان هنری « انسان مدار» ، یا به تعبیری« انسان محور» نامید که سیطره شکل انسان درآن، بدون شک معلول شرایط ویژه است . محوریت شکل انسان در نگارگری مکتب اصفهان، نه تنها هیچ گونه قرابتی با انسان گرایی (اومانیسم ) غربیان ندارد بلکه این مکتب تجلیِ تجسمیِ انسان مداری عرفانی است ونشان دهنده گذر عشق انسانی به عشق الهی است.
نگارگر مکتب اصفهان گویی با الهام از این مقوله اساسی در عرفان (انسان مختصری از حضرت الوهیت است و از این رو خدا او را به صورت خود آفرید) در تکثر عناصر نگارگری شکل انسان را به لحاظ خصوصیات برشمرده، از متن نگارگری ایرانی جدا کرده و همه آنچه را که می خواست در فضای نگارگری با تمامی کثرت عناصرش متجلی سازد، در این نوع خاص یافته تا به واسطه ظرافت قلم و صراحت اندیشه، آن مخلوق برگزیده را به مدد رنگ و قدرت خیال ، صورتی تجسمی و ملموس بخشد.
هنرمند به خوبی ویژگیهای بنیادی شکل و فرم انسان رادرک کرده و می داند تنها به مدد این نقش است که می تواند سکون و بی تحرکی احتمالی را که درغیاب نقش وشکل انسان بر پهنه اثر خویش احساس کرده، با به کارگیری آن به پویایی وحرکت مداوم سوق دهد .
درساحت نگارگری ایرانی هیچ عنصری « من » نمی گوید، حتی آنجا که کل فضای نگاره در اشغال تنها یک پیکره انسانی قرار می گیرد .
توصیف شکل انسان در نگارگری مکتب اصفهان خصوصا تک پیکره ها را اکثر منتقدان غربی وشارحان نگارگری ایران این گونه بیان کرده اند وکلیه چهره های این شخصیتها بی حالت وهمچون نقابهایی اند که به جای بیان حقیقت به پوشاندن آن می پردازند غافل از اینکه کلا این خصیصه ویژگی عام هنرهایی است که به زبان رمز ونماد بیانگری می کنند .
در مکتب نگارگری اصفهان تغییر وتحولاتی اساسی در نقاشی وطراحی ایران به جود آمد وهنرمندان به آزادی عمل نسبت به گذشته دست یافتند. مثلا می توان از طراحیها ونقاشیهای دیواری خانه حاکم شرع نائین (قاضی نور) یاد کرد. از دیگر پارادوکسهای موجود در شکل انسان که منتقدان و مخاطبان نگارگری مکتب اصفهان را به اشتباه انداخته، چهرهای جوانان زیبا وتناسب زیبای اندام در لباسهای فاخر با رنگهای درخشان و پرزرق وبرق است که ماهیت وعلت وجودی آن را به مصادیقی از جمله شاهد بازی، مرد بازی، غلام بارگی و... ازطریق نظر بازی نسبت می دهند و یا نگاه حسی و انفالی برخی منتقدان، سیطره شکل انسان درنگارگری مکتب اصفهان و انسان محوری آن را به مصادیق ناصوابی نسبت می دهند ازجمله نگاه مادیگرا وزمینی به انسان، تشخیص سفارش دهنده، شاهدبازی منفی، ارضاء خصوصا شخص حاکم و بنابراین غالب بودن وجه شاهانه ونمایش ابعاد روان شناسه که چهره خویش را سفارش می دادند .
هنرمند نگارگر مکتب اصفهان به طور قطع ویقین در تک پیکره ها بر جستجوی آن زبان نماد پردازانه برای ابلاغ پیام انسانگرایی عرفان اسلامی نقش خیال می زند. او در پی نمایش آن زیباییست که در فضای ذهنی خویش از شکل انسان کامل و آرمانی عرفان، شهود کرده و تجسم بخشیده است. در این سیر و سلوک عارفانه و عاشقانه او نقش انسان را پیش از آنکه در ذهن خویش بسازد، از عالم برتری شهود کرده و با رنگ و شکل و فرم ، به آن زبان تصویری گویایی داده تا در فضای نگاره ، به اذن ربّ خویش جانی تازه و روحی ملکوتی دمیده باشد.
گردآورنده: ابراهیم صالحی فرهادپور
منابع:
- ابراهیم ناغانی،حسین. «انسان اساس نگارگری مکتب اصفهان»، در: مجموعه مقالات نگارگری گردهمایی مکتب اصفهان، جلد اول، تهران، فرهنگستان هنر، زمستان 1386
- دانشنامه ویکی پدیا