خوان میرو(20 آوریل 1893 - 25دسامبر 1983) نقاش ، مجسمه سازو سفالگر اسپانیایی، به عنوان یکی از بزرگترین هنرمندان قرن 20 شناخته شده است و شاهکارهای سورئالیست او در موزه های بزرگ جهان سایه افکنده است.
وی از برجسته ترین نمایندگان سوررئالیسم انتزاعی به شمار می آید. سبک «کودکانه» و بی پیرایه اش اگرچه همانندی هایی با شیوه «کله» دارد، اما کاملاً شخصی و متمایز است. میرو در بارسلون آموزش دید (1915-1907). آثار اولیه اش تحت تأثیر سزان و فووها بود. پس از اقامت در پاریس، تأثیراتی از پیکاسو و گریس گرفت و از طریق آنان به نقاشی هانری روسو جلب شد.
در دهه 1920 ، با سور رئالیست ها همکاری نزدیک داشت . در سال 1921، او در پاریس، اولین نمایشگاه انفرادی خود را در گالری Licorne.به نمایش گذاشت . به اتفاق ماکس ارنست ، طراحی صحنه برای (رومئو و ژولیت) به کارگردانی دیا گیلف را بر عهده گرفت . سادگی رنگ ها و نمادهای بیانگر نقاشی هایش در دهه 1930، برکاندینسکی و احتمالاً پیکاسو اثر گذاشتند. پس از آن گورکی، کالدر و بسیاری از معاصران تحت تأثیرش قرار گرفتند.
در اغلب آثار میرو، نوعی بی خیالی شادمانه و متانت جدی در هم آمیخته اند. سوررئالیسم راه را به سوی بیان کامل ذهنیت وی گشود، ولی او رفتار عقلانی نسبت به عناصر کارش را از دست نداد. او همواره از محیط، فرهنگ و میراث هنری زادگاه خود (کاتالونیا) مایه می گرفت.در زمان جنگ داخلی اسپانیا ، همدردی خویش را با مردم میهن اش در اثری تحت عنوان طبیعت بی جان با کفش کهنه (1937) نشان داد که اشاره ای شاعرانه و غم انگیز به فقر ملت اسپانیا بود .
طی سال های بعد ، بیش از پیش به صور انتزاعی و بدوی گرایش پیدا کرد اما همچنان خیال پردازی، شوخ طبعی و بیان استعاری خود را حفظ کرد. سبک نومایه میرو در اوج شکوفایی اش، حاوی عناصری از قرابت سوررئالیسم، ساختمان انتزاعی و گرایش تزئینی در هنر بود.
این اثر ارزشمند از میرو به شیوه ی لیتوگرافی در موزه هنرهای زیبا نگهداری می شود.