ششمین نشست تخصصی خوشنویسی موزه میرعماد – شهریور سال 95- استاد مرادی
هنر خوشنویسی تجربه ای شخصی هم داره که آن تجربه برای خودش هست اما در عین حال چون کار ساز بوده در امر اون خوشنویسی خودش ان را حفظ کرده از انجائیکه توفیق کتاب کتابهای مختلف را داشته ام خدمت سروران عزیزم عنوان می کنم چون مساله کتابت خیلی مورد سوال بعضی از دوستان هست که تا بحال مورد کاووش و پژوهش قرار نگرفته شنیده اید که بعضی از اشخاص و گاهی حتی هنرمندان گفته اند که خوشنویسی هنر نیست من با دوستانی که در همین زمینه تخصصی صبحت کرده ام به این نتیجه رسید ه ایم که یکی از استادانی که به این قضیه معتقد بود خودش حافظ نوشت و خودش نقاش خط است .چون کار سنگین بود نتوانستم بیاوریم خدمت دوستان عزیز. استاد مرادی ک مصاحبه ای در روزنامه رسالت که آقای کوهستانی هم زحمتش را کشیده بود و استاد ....می گفت کمال خوشنویسی کتابت است و گفته بود به راز و رمز خوشنویسی دست پیدا نمی کنی تا خط و کتابت را تجربه نکنی . من چون کتابت نکرده بودم مطلب برام ثقیل بود و چون در زمینه های مختلف کار می کردم و کتابت رو که دیگه رسیدم بهش و چون وقتی کاتب در حال کتابت است به این مساله سرعت کرسی و فاصله کلمات در نظر نیست بلکه قطعات اصلی کار در ذهن است و در حقیقت دست که گرم میشه به یک حالی میرسه کاتب که تکلف کاملا بر کنار می شه بطور اتوماتیک اجرا می کنه استاد فروغی هم اینجا تشریف دارن کتابت می کنن قران نوشتن و متوجه می شوند منظورم چیه و اون آن و ان هنری در آنجا اتفاق می افته چون هیچ فکری پشتش نیست فقط حس است که غلبه داره و دست کار خودش رو انجام می دهد و خوشنویس در یک بیخودی بی مکانی تقریبا بی زمانی سیر می کند و دست دیگری هست که انگار این کار رو انجام می دهد و اگر بخواهیم با سبک های هنری مقایسه کنیم امر کتابت رو مثل شعر می مونه که شاعری رو گفته باشه و شش ماه مانده باشه تا شاعر بقیه شعر رو بگه یا اینکه ممکن است شعر همه اش آمده باشد امر کتا بت هم اینطور یه مثل موسیقی است که همه اش ریزش می کنه بنابراین یک هنر انتزاعی محض است و هنر واقعی انجا اتفاق می افته همه فلاسفه ی هنر به این اعتقاد دارن مثلا تولسقری در کتاب هنر چیست عنوان می کنه که من رفتم به یک نمایش باله و انجا احساس کردم حالم خوب نیست و انگار نمایش مصنوعی و نچسب بود برای من چیکار کردم در انجا می گه اصلا نتوانستم تحمل کنم آمدم بیرون رفتم سمت خونه و توی مسیر زنان در مزرعه کار می کردند و یک ترانه ای رو زمزمه می کردند و دیدم این ترانه و زمزمه انقدر قشنگه و زیباست با این ها زمزمه می کردم و در حین زمزمه رسیدم منزل و اهل منزل هم شروع مردند با من زمزمه و اینها تولستوی می گه که هنر انتقال حس به مخاطب است که وقتی هنر به مخاطب عرضه می شه تو خونش بنشیند آن پیام این یعنی هنر واقعی هنر واقعی در خوشنویسی در کتابت اتفاق می افته در سیاه مشق هم اتفاق می افته استاد احسایی در کنگره 66 در رامسر امر سیاه مشق را کمال خوشنویسی دانسته چون کاتب در سیاه مشق به یک حالت بی قیدی می رسه تمام قیود کنار حس مطلق در انجا اجرا می شه بنابراین میرزا غلامرضا اگه چلیپا نوشته سبک میرعماد نوشته یا اگه کتابت نوشته سبک کلهر نوشته اما آن حس بیخودی خودش رو در سیاه مشق می بینم چون به حال بیخودی می رسه که قلم در حقیقت اجرا می کنه آنقدر الفت می گیره که هر چیزی جای خودش می نشینه و شما یک نقطعه سیاه مشق میرزا غلامرضا را جابجا نمی بینید ننشته فکر کنه چی کار بکنه در ان اتفاق افتاده در کتابت هم همین اتفاق می افته این از جهت دوستانی که ممکن است اعتقاد داشته باشن خوشنویسی یا کتابت هنر نیست اتفاقا می خوام عرض کنم که ناب ترین هنر مدرن روز دنیاست چرا چون قوانین و قواعد بیرونی وجود نداشته و علم حقیقت شناسی و استاتیک در حقیقت آن را پیدا کرده و خلق کرده و این می شه هنر محض انتزاعی و آبستیره از نشر مکاتب هنری بگذریم چون نمی خوام وقت دوستان عزیز رو بگیرم و به امر کتابت بپردازیم . از دوره تیموری رد پای کتابت را داریم و اصلا بدونید که خوشنویسی در اصل کتابت بوده است و نسخه برداری می کردند و صنعت چاپ نبود و هر مطلبی که باید نوشته می شد کار خوشنویسان بوده است نساخ ها می نوشتند در حقیقت نسخه برداری می کردند که اغلب شاید خوشنویس زبده ای نبودند خوشنویس معمولی بودند و کارشان استنساخ بود و اگر مثلا حافظ یا سعدی می خواستی یا باید نسخه اصلش را می گرفتی یا سفارش می دادی از رویش می نوشتند بنابراین کلمه کتابت محور خوشنویسی بوده است از قبل و بعد جنبه های زیبایی شناسامه اش هم به تکامل رسیده و من اولین رد پای کتابت رار در نمایشگاه شهر پانتا دیدم در مخزن کتابخانه آنجا توفیق داشتیم رفتیم یک حافظی را آوردند نشان دادند که حافظ شاهان مغلیه است بسیار استادانه و لطیف و در حقیقت تاریخ نداره و شاید دیدم این تشخیص خوشبختانه درست بوده است چون در خوشنویسی کسی به توانایی سلطان علی مشهدی نبوده و این حافظ شاهان مغلیه مغولان یا گورکانیان هست احمد شاه هست جهان شاه کتاب را در 926 ه.ق تفال زده است شاید صد سال بعد از حافظ این کتابت شده است اهمیت این کتاب این است که شامل هنذ ذر کارهای مملکتی به این استناد می کردند تفال می زدند و به توصیه های این عمل می کردند و در حاشیه های این کتاب نوشته شده مثلا در این حاشیه نوشته شده که این فال برای فلانی و این آمد و عمل کردیم مثلا خود جهانشاه و اکبرشاه قهر بودند و رفته یک شهر دیگه و تفال زده و روم در شهر و ... و امده و اکبر شاه مرده و واون حافظ نوشته شده ی سلطان علی مشهدی حدود 500 سال قبل منم که شهره شهرم به عاشقی چقدر زیبا صد سال نمی گذشته گر چه می گویند نستعلیق ششصد سال قبل توسط میر علی تبریزی به اون بری گرداند و مقدماتش فراهم شده تا بعنوان خطی به دست ایشان مطرح شده و بعد هم دیگه به تکامل رسیده تا رسیده دوره های بعد یکی دیگه از مسائل را توجه بفرمائید از مفردات کوچک کرسی بندی خبری نیست یا خیلی کم اتفاق افتاد شما نگاه کنید مفردات کنار هم چیده شده و آمده تا یانجا فیلم هیچ کرسی بندی شما نمی بینید کاتب بعدی مرحوم میر علی هروی است که نمونه اش رو بیاوریم این کتابت میر علی هروی است ملاحظه کنید چه کتابت بی نظیری و واقعا فاخر است و 20-30 سال قبل از سلطان علی مشهدی کتابت شده کتابت البته دو نوع می شه یکی و یکی متن است که کرسی بندی ها با هم فرق داره .این کتابت قطعه است این هم مال میر علی هروی است ملاحظه کنید این کتابت حدود 500 سال پیش است اندازه ی قلم یک میلیمتر شاید هم کمتر هم مفردات عالی طراحی شده هنوز از تکبندی ها خبری نیست میرعماد هم نمونه ای هست اینجا بالای نود درصد آثار استاد میرعماد چلیپایی بوده است تمام تمریناتش رو پاره می کرده و قطعات خوبی داشته است قلم دو دانگ و چلیپا بی نظیر بوده کتابت هم شاه عباس سفارش داده بعد از یکسال صد بیستش رو تحویل می ده بعد از اون دیگه پول بیشتر از این صد بیست نمی شه داستانش رو که فهمیدند باعث قتلش می شه و صد و بیست رو قیچی می کنند و می فروشند و پول جور می کنند و صد تومان اون زمان شاید یک میلیارد الان بوده است و پول رومی می دن شاه عباس و اون هم بسیار متاثر می شه ...دستور قتلش رو صادر کردن و حافظی در دهه 60 منسوب به میرعماد چاپ شد و می گن اون منسوب است و خط میرعماد نیست ولی بعید هم نیست خط میرعماد باشه چون در هر حال میر عماد خط اصلی اشد رو دانگ بوده است همان هم فاخر است ولی در سطح چلیا هاش نیست و رتبه اش پایین تر است شاید اگه استاد میرعماد کتابت مب کرد سطحش رو متفاوت می کرد تا به هر حال کتابتی که به شکل امروز دارم در قاجار و توسط مرحوم کلهر پایه اش گذاشته شده این کتابت رو بیاورید فیلم خط کلهر قبل از اینکه بخواد با چاپ یا مرکب بنوسیم تقویم هایی هست ببینید که هنوز شیوه کتابت تیموری در آثار کلهر دیده می شد کلهر قطعه ای ازش ندیده ایم یا چلیپا و دائما مشق می کرده از صبح تا شب شاید در مشق غرق می شده و فرصت کار دیگه نمی کرده شاید وقت نکرده قطع ی ناب بنویسه بر عکس میرعماد قطعه ای ناب نوشته کلهر مشق می کرده و کتابت سفر نامه به دستور ناصر الدین شاه و در سفر هم همراه ناصر الدین شاه بوده می نوشته وروزنامه ی شرف الشرافت رو می نوشته با مرکب چاپ و چون مرکب چاپ غلیظ بوده و می گن شکاف قلم را مو گذاشته که بتونه اون مرکب رو بکار بگیره سفرنامه و کتابت و کتاب دیگه فیض الله به قلم کلهر در مورد عاشوراو به شیو ه ی تخت که هنوز مثل امروز نیست در دهه ی 60 تمرین هایم از همین سفرنامه ی خراسان مشق می کرده بسیار شیرین و پخته ملاحظه بفرمائید به این نتیجه رسیده کلهر که یک نکته هایی رعایت کند و از فضا سازی استفاده کنه با مرکب چاپ و شرف الشرافت کلمات کرسی بندی شده است کلمات رو ملاحظه کنید بیشتر کلهر به این نتیجه رسیده است که در مورد کرسی بندی کلمات و حروف یک فضای زیبایی رو ایجاد کنه وقتی کتابت سفرنامه خراسان رو نگاه می کنید به ظاهر آسان است وقتی قلم بر می دارید متوجه می شوید چقدر سخت است کلمات چقدر کرسی بندی . فضا سازی چقدر روش حساب شده و کادر بندی می کرده و می رفته جلو و این شیوه توسط استاد عماد الکتاب که شاگرد مستقیمش نبود ولی شاگردی کرده در مکتب کلهر کتابت های شیرینی نوشته در زندان فرصت نداشتیم و در حقیقت به سر فصل ها اشاره می کنیم می رسیم معاصر و امیر خانی ها کتابت کردند واز دانشگاه جایزه گرفتند و شاگردان او مثل خروش غزلی که استاد خروش نوشتند استاد امیر خانی بعنوان مقابله آورده اند می بینید که ریتم بندی و زیبایی و تناسب رعایت شده است حافظ اول ایشان بهتر است به نظر من کتابت استاد امیر خانی در خط بندی حضرت زهرا این کتابت با بقیه کارها متفاوت است قصید ه ای قرانی و حافظ هم داشته اما این یکی فرق داره که بخش یک قطعه است و کلمات در زیباترین قصید ه ای شکل ش طراحی شده متن نسخ هست ولی ایشون فرازها یش را جدا کرده و حالت قطعه داره تمام کتابت متن جنبه قطعه داره کتاب سرو سایه فکن با این متفاوت است و اینجا استاد از پیچیده سازی پرهیز کرده و از کلهر پیروی می کرده ولی زیباتر این به لحاظ فضا سازی و طراحی کلمات رشد کرده به کمال رسیده یکی از بهترین متن هاست براس تمرین کتابت این مثل دو صد متر با مانع است اگر ساده رو یاد بگیرد این رو هم می تونه یاد بگیره شاگردان باید کتابت ساده و کرسی بندی ابتدایی را یاد بگیرن و بعد این کتابت استاد امیر خانی را یاد بگیرن هیچ کاتبی صفحه ای طراحی نمی کنه و بعد بنویسه حتی اگه جمله ای اشتباه بنویسید لازم نیست صفحه را عوض کنید پس کتابت باید قدم به قدم با الگوی مضق مثل سفرنامه ی خراسان ...خب چند تا از کارهای به ظاهر خودم در حد بظاعت یکی از صفحات حافظ خودم هست که سال 75 نوشته ام و قبل از ان کتاب گلستان نوشته ام به نظر بنده کتابت سعدی از مشکلترین که نثر دارید نظم دارید و ابیاتی که بلند و کوتاه داره و تنظیم صفحه هم داره و باید هر صفحه جدا تنظیم و صفحه بندی کنید و شاهنامه هم هست که من چهار ستونه نوشتم وهر صفحه 50 سطر و در ...سال نوشتم یک نکته در صفحه پردازی در شهر فصلی مهم است طول سطر با اندازه ی قلم در امر کتابت خودم این رو ملاک قرار دادم چون چشم نسلهای جدید به نستعلیق خیلی آشنا نیست از پردازش اممتناع می کنم چه نظم باشه و چه نصر باشه از صفحه اول تا آخر افت و خیزی قلم رو شاید نبینید من خودم کتابت سعدی رو بیشتر دوست دارم و استاد شاهنامه رو دوست دارند و غزلیات شمس با حافظ متنفاوت است در حافظ اختلاف بحر کم است در مولانا در هر بیت سه کلمه است ولی بحر متفاوت است و این غزل در کنار یک غزل دیگه تنظیم ان بسیار اهمیت داره سوال و جواب و این بررسی تاریخی بود در امر کتابت که نشون دادیم اعتقادم بر این کتابت استاد امیر خانی چه در متن و نظم و چه در قطعه یکی از قوی ترین کتابت ها است و شاید دیگه تکرار نشود اما امر خود کتابت یکی اصحاب کتابت و کتابت قلم و مرکب و کاغذ و همه چیزش فرق داره ممکن است بگویند این متن سنگ نوشته را می خواهیم سندی باشه برای این بنا و متن اگه یک صفحه باشه به نظر شما قلمش چقدر باشه یک سانتی متریعنی صفحات مختلف رو با سطرهای مختلف انتخاب کردم صفحه اصلی مناسب بود چند صفحه تست نوشتیم دیدم این برای شاهنامه جواب نمی ده با توجه به اینکه متن شاهنامه بسیار سنگین بود من می بایست قلمی انتخاب می کردم که چشم اسیب نبیند 60 هزار بیت نوشتن چند سال و روزی چند ساعت کاری هست که اگه درست انجام نشه امکان نداره درست تمام بشه زمان بندی و قلم رو باید درشت تر تا ان موقع با قلم جادو کتابت نکرده بودم که جادو رو قلم سر فصلی هم بهش می گن که اولین دانگ مشقی از انجا شروع می شه و 1/8 میلی متر یا زیر دو میلی متر کتابت در صفحه 70-80 بود و خلاصه بعد از سه چهار ماه به نتیجه رسیدم در مورد سعدی و حافظ هم همین کار رو کردم حداقل دو سه هفته تست اندازه قلم می کردم و اندازه هر غزل و صفحه درست از کار در بیاید تا به ان نتیجه مناسب رسیدم اولا قطع کتاب براتون مهم باشه اگر می خواهید کتابت کنید من مخالف بودم شاهنامه را دردو جلد کتابت کنیم که کتاب سبک تر بشه کتاب که دو جلد می شه جلد اول رومی خرن و جلد دوم می خوره به مخمصه سعی کردم که شاهنامه حتما یک جلد باشه مرحوم عماد الکتاب شاهنامه رو نوشته و ان رو هم دارم ان رو 60 بیت در هر صفحه نوشته و صفحات کمتر و قطع سلطانی و در برابر قطع رحلی و قلم ریزتر است من دو سال و سه ماه نوشتیم شاهنامه و اگر روزی کار نمی کردم روز دیگه با ساعات بیشتر جبران می کردم پس برنامه ریزی و زمانبندی و صفحه بندی مهم است یکی از دوستان کتابت کرده بود و دیدم کلمات این دوست توهم است و شما چشمانتان اذیت می شه یعنی رسیدن به اینکه چشم نواز باشه و حس لذت رو به شما بدهد و نتونید چشم بردارید نه زیاد باز باشه نه زیاد جفت باشه و روان خوانی نتیجه و تعادل حفظ شود چقدر تونستیم موفق بشم خواننده رو ملاک قرار دادم که در خواندن راحت باشه اگه شما در قطع صفحه یا اندازه قلم اشتباه کنید در 500 صفحه اشتباه کرده اید و قابل جبران نیست به اعتقاد بنده طراحی کتاب مثل طراحی یک ساختمان است یه نقشه ی خوب اجرا بشه یا خوب اجرا نشه بنابراین اگر فاصله سطرها یک میلی متر یا کمتر یا بیشتر بشه اصلا سطر شما و تنظیم صفحه ی شما به هم می ریزد پس شما وقتی می نویسید قلم به مرور خودش رو پیدا می کنه اگه 5 صفحه نوشتید دلیل نمی شه کاتب بشوید در نوشتن دست خودش رو پیدا می کنه در کتابت دست اجرا می کنه و خودش رو پیدا می کنه و انقدر لذت بخش می شه که زنگ تلفن عذاب اور میشه و مثل موسیقی ساکت است که هم حسی و هم بصری لذت می برید و جالب است که شما اگه چایی بخورید و دوباره شروع کنید دستتان فرق می کنه و خیلی ظریف است اگه تمرین کردید و به حروفی نرسیدید شما در کتابت و نوشتن بسیار به ان دست پیدا می کنید پس کتابت به نظر بنده به عنوان اینکه یک هنر محض است و یک آن هنری است . اگر 500 سال هم ازش بگذره و بهش نگاه کنید نمی توانید چشم ازش بردارید چون هنوز ان آن هنری رو داره چون اثر هنری کهنه نمی شه تجربیات امر کتابت رو بهش بپردازیم کاغذ رو بهش بپردازیم .چشم هر کسی تا حدی می تونه زیبایی شناسی رو تشخیص بدهد ولی خود آدم نمی تونه چون چشم به قلم خودش عادت داره حتما کارتون رو با دیگران در معرض دید قرار بدهید . مقد مه ی کتاب شیخ ابو... رو نوشته ام استاد وقتی دید گفت قلمت رو بنداز دور و یک قلم تراشید که اصلا من کارم متفاوت شد و قلم من فاق داره و گاهی یک نصف مصرع را با یک حرکت می نوسیم بهترین قلم قلم دزفولی است درجه یک و راست باشه خم نباشد و ضخامت پوست قهو ه ای به حدی باشه که به کار شما بیاید چون شما گوشت قلم رو استفاده نمی کنید شما پوست قلم رو استفاده می کنید اگه قلم خوب باشه و فشار دستت خوب باشه می تونید با یک قلم 10 صفحه بنویسید من 18 صفحه کتابت می کنم و تراش قلم هم باید خوب باشه یک ضرافت هایی قلم داره که عرض می کنم فاق رو کوتاهتر از قلم چلیپا نگیرید میدان قلم مشقی برای کتابت هم لازم است با توجه به اینکه ما به پوست قلم می رسیم و اگر درجه یک مهم باشه ممکن است فشار دلست شما گوشت قلم رو در نظر بگیرید و می اید می اید تا می رسه به پوست قهو ه ای قلم تا میدان مقاومت قلم کم نشه شیب قلم کتابت دست پیدا می کنید و با یک قلم دیگه بنویسید و تفاوت رو ببنید کاغذی هم برای متون زیاد استفاده می کنیم اهمیت داره و اهارش خوب باشه چون شما گاهی جا به جا می نویسید غلط می نویسید کلمه ای رو جا می اندازید یه مصرع رو جا به جا می کنید و بتونید با یک مقدار رطوبت بیت اشتباه رو بردارید البته کاغذی که همه ی این مشخصات رو داشته باشه به من هم اطلاع بدهید ولی من برای هر کار سه چهر ماه وقت صرف می کنم می رم ظهیر السلام دنبال کاغذ کاغذی پیدا بکنید بنویسید و ببنید کدام بهتر است کتاب اخیر حافظ رو که نوشتم کاغد بسیار خوبی است پس آهار کاغذ طوری باشه که پاک کردنش راحت باشه بعضی کاغذ ها مثل کاغذ سوئدی قدیم برای مشق خوب بود ولی برای کتابت خوب نبود قلم کتابت خیلی حساس است کاغذ خوب تهیه کنید برای کتابت مشکل پیدا نکنید وقتی متنی سنگین رو می خوانید کتابت کنید من خودم چند قلم تهیه می کنم و یک غزل رو هر مصرعش را با یک قلم می نویسم و قطع می زنم شاید در آن لحظه تشخیص ندهید ولی از صفحه اول تا پنجم با هم متفاوت است به خاطر قطع قلم هر صدم میلی متر تاثیر داره و فقط چشم می تونه به شما کمک کنه از این 6-5 قلم تهیه شده نهایتا یک قلم مچ می شه و مناسب است برای کتابت مثلا برای شاهنامه قلم مشخصی استفاده شد یا برای حافظ این قلمها رو نگه داشته ام چون این قلم با کاتب یکی شده و با هنرمند یکی شده و باید حرمتش رو نگه داشت و باید قلم رو نگه داشت و یک قلم با دست شما مچ می شه مثل سوار کار و اسبش و قلم دیگه خیلی ارزشمند می شه قیمت نداره و به سادگی به دست نمی آید و بتونید با آن کاغذ راحت بنویسید .من صد جور مرکب دارم غیر خشک ایرانی خارجی مرکب کتابت باید کشش و پوشش خوبی داشته باشه وقتی می خوابید یک کلمه بنویسید اگه مرکب تمام بشه و بخوابید مرکب بردارید خوب نمیشه این دو ویژگی چون ضد هم هستند باید رعایت بشه اگه فرض بکنید اگر به مقدار 15 مرکب بردارید از 100 اگه بشه 20 اون کلمه دیگه طراحی و کیفیت کافی نداره من با یک مرکب به این نتیجه رسیدم که سازنده مرکب من همان است مرکب امیران آقای سلطان پور که با هاش شاهنامه رو نوشتم و بعد حافظ رو با یک مرکب دیگه نوشتم دیدم همان مرکب است مرکب خوب خودش رو در کتابت به شم نشان می دهد آقای سلطان پور گفت سر خم است مرکب خشک یا مرکب خارجی هم دارم دیدم همان مرکب خوب است . گرم کاغذ من اغلب 135 استفاده می کنیم کمتر از ان سبک می شه و بیشتر ان ضخیم می شه 135 خوب است قلم عرض کردم حتما فاق داشته باشه و تا وسط میدان نیاید یکی دو میلی متر فاق کافی است سرعت و فشار دست سرعت دست در نوشتن اهمیت بسیار ویژه ای داره اگر سرعت کمی داشته باشه او نوقت تکلیف بسیاری پیدا می کنه حس پیدا می کنه کتابت و خیلی دقت کنید خرابتر می شه و اگر با سرعت باشه نمی تونید بنویسید و کلمات نمی تواند طراحی خوبی داشته باشه سرعت در دست کاتب ها با هم فرق داره مثلا سرعت دسا استاد شیرازی و امیر خانی بسیار متفاوت است سرعت دست استاد مرادی بسیار کند است مثلا یک شیوه کشد رو که شروع می کردن می تونستید برید بیرون و برگردید سرعت دست رو پیدا کنید هر کسی باید سرعت دستش رو خودش پیدا کنه اون کجاست اون نقطه تعادل است یعنی اون نقطه ای که اگه از اون تعادل بیشتر باشه طراحی ستون بهم می رسه و کمتر بشه دقت و تمرکز رو از دست می دهید و حس کتابت و حس دستتون از دست می رسه