نشست دوم خوشنویسی موزه میرعماد - استاد کاوه تیموری – اردیبهشت سال 95
بحث امروز بررسی جریانهای خوشنویسی عصر معاصر ایران با نگاهی به هنر نستعلیق است ابتدا باید به چند نکته اولیه به عنوان تفاوت اشاره کرد زیرا در این بحث مواردی مطرح میشود که گفتار را به چالش می کشاند به هر حال ما در مسیری گام می نهیم که وارد نظریه سازی و نظریه پردازی خوشنویسی میشویم اگر هر کدام از دوستان گذشته هنر خوشنویسی را مرور کرده باشند دیده میشود بزبان امروزی و در چهار چوب تئوری ما در این منظومه , دیرپای فرهنگی و هنری نداریم و این اولین قدم بزرگی است که معاصرین در 50 سال گذشته تا کنون اهتمامی در این خصوص نداشته اند اما چطور ممکن است یک هنر ارزشمند را از پایه تکرار وکلیشه سازی خارج کنیم و از طریق نظریه به ان بال پرواز دهیم اما نکته ایی که در این بین وجود دارد این است که در یک هنری که وجه سنت آن بسیار قوی است دخل و تصرف جزئی دران نتوان وارد کرد پس اگر یک نظریه پردازی ابتدایی انجام شود این گام نخستین است امکان دارد هر شخصی نسبت به اجزا انتقاد داشته باشد و این کاملا صحیح است پس در گام نخست برای نظریه پردازی در بحث هنر خوشنویسی که به ما نوعی بینش دهد و از طرفی هم به عنوان کار عملی بشکل تو امان همراه شود خیلی از دوستان خوشنویس این مطلب را پذیرفتند اگر می خواهید خوشنویس شوید مرتب بنویسید این ضرب المثل نهادینه شد که برای هنرجویان استمرار نوشتن باید باشد اما باید در نظر داشت این شکل دادن مربوط به زمانی است که مثلا 20 سال خط بنویسیم در حالیکه در نگرش ما تغییری حاصل نشود پس باید بحث پژوهش را از همان لحظه ایی که وارد این میراث میشود جا انداخت نکته دوم که نیاز به تفهیم دارد اینکه ذوق مخاطب ماست که می خواهد خوشنویس حرفه ایی باشد یا هنرجوی مرحله متوسط یا مبتدی بماند گرچه این هنرجو در کلاس از من ایراد می گیرد چرا (ن) اینطور نوشته شده پیام این پرسش چیست ؟ پیام در این است که مخاطب طیف های وسیع دارد در حال حاضر دوستانی هستند که گرافیست هستند و هیچگاه خوشنویسی سنتی را آنچنان که می پسندیم قبول ندارند خیلی هم منطقی است خوشنویسی که چندین سال فعالیت می کند براحتی نمیتواند تفاوت را در سطر اول ببیند و تفاوت سطر دوم و هر گونه عدم یکنواختی در کار را بپذیرد پس مخاطب چشم بسته نیست و اگر شخصی بخواهد کاری را ارائه کند باید سطحی از زیبا شناختی را در مخاطب خود بدمد و او هم بپذیرد در غیر اینصورت مخاطب فقط بیننده گذرا میشود نکته سوم دوستان خوشنویس یک کل به هم پیوسته است و ما عادت کردیم به خط استادان ارادت داشته باشیم و ان را بپذیریم و سالیان سال ارادت خود را در حفظ ان خط حفظ کنیم خوشنویسی یک منظوم کلی است که هر جز ان کارکرد خود را دارد الان در جمع ما کتابت نویس بزرگی هست که بخاطر تواضعش نام اشناست استاد حسین خسروی که تعداد کتابتهایی که انجام دادند بیش از 50 هزار سطر است قطعه نویس روز گار ما در این منظوم جایش مشخص و کتابت نویس هم مشخص است پیام بنده این است هر کدام از این اجزا را دست بزنیم باعث بهم ریختن این منظومه میشود کلیت هنر خوشنویسی را با در نظر داشتن ارزش هر کدام از این اجزا به عنوان پیش فرض اولیه می پذیریم اما باید ببینیم یک اثر هنری چه ویژگی باید داشته باشدابتدا نباید به شیوه توجه کرد که شیوه میر عماد یا کلهر یا معاصر ست در جمع بندی باید قبول کرد که در سایر هنرهای تجسمی هم دو بال احساس و حس امیزه ایی اثر و تکنیک قوی وجود دارد که گاهی هنرجو از ما عینا تقلید نکند تمام فنون را رعایت کند واما از روح خود در ان ندمد اینگونه میشود که خطی بدون حس است اگر ما روزگاری برسیم به اثر خوشنویسانی که حامل احساس بودند با بال تکنیک می توانیم بپذیریم چنین اثری قصه مولفه های بصری تواضع و تعادل و چیدمان زیبا را رعایت کرده است این اثر ارزش زیبا شناختی دارد این موضوع مانند عینک تا انتهای بحث به ما یاری میدهد تمام سعی بر این است شابلونی به دوستان داده شود و این شایلون معیاری برای ارزش گذاری است که در توصیف و تحلیل اثر هنری باید به ان تجهیز شد از استادانی که در این نشست حضور دارند استاد سپهری این توانایی را دارند و حال این سئوال مطرح است این چیزی که ارائه میشود یک صورت بندی کامل است یقینا نه نیست ادوارد براون گفته بود اگر می خواهیم کتابی بنویسیم که هیچکسی اشتباهی در ان نیابد هیچگاه کتابی نباید نوشت همچنین واعظ کاشفی گفته است هم در عیب نظر کن که بی عیب خداست ..... برای خوشنویسانی که سالیان سال نوشتند می دانند خوشنویسی مایه افرینندگی کلمه و حرف است و ما دچار محدودیت شدیم ما با علم به این حدود باید خوشنویسی را ارزیابی کنیم ریشه بحث ما به قرن 8 ه.ق میرسد یعنی از مکاتب خوشنویسی ان قرن که به دوره صفوی میرسد و تا معاصر ادامه دارد با نام بزرگ میر عماد اشناییم تولد 961 وفات 1024 ه.ق مطرح ترین خوشنویس و دورانهای مختلف اگر در فلسفه افلاطون را داریم در خوشنویسی میر عماد را نزدیک به 4 قرن نظام هندسی میر عماد بر خوشنویسی ایران غلبه داشت مکتب میر عماد از تلفیق نظام هندسی بابا شاه اصفهانی و میر علی هروی شکل می گیرد و اموزشهای محمد حسین تبریزی به عنوان استاد میر عماد این شکل و شمایل را به ما ارزانی داشت از 10 سال پایان عمر میر عماداین نظام هندسی شکل گرفت در عهد صفوی و 10 سال اخر دوره اوج انقدر فراگیر شد که به مکتب تبدیل شد شاگردان بسیاری تربیت شدند در دوره قاجار خط زیبا شناختی میر عماد وجود دارد اما چند شاخه دیگر هم وارد شد از کارهای میر عماد گذشته ظهور هنرمند قاجاری اسداله شیرازی است که مقلد میر عماد بود و مکتب اورا با تندی و تیزی اجرا می کرد حال سئوالی مطرح میشود که مکتب میر عماد چه ویژگی داشت و دارد؟ در چند جمله می گوییم مکتب میر عماد به اجزای حروف و کلمات تشخص بخشید و به هر کدام بهایی بالا داد صافی تیزی استحکام تندی از ویژگی های خط میرعماد است در چلیپای میر عماد یک فاصله به هم افتاده سطر بالا با پایین هماهنگی کمتری دارد و این از ارزشهای کار میر عماد نکاسته و اگر بخواهیم بیشتر بررسی کنیم حتی در کتاب مجموعه اثار میر عماد می بینیم وقتی قلم بزرگ میشود خط درجه 2 میشود زیرا هر خوشنویسی یک نقطه کانونی قلم دارد که تسلطتش در ان است اسداله شیرازی گام میر عماد را ادامه داد منتهی یک بحث پیش میاید اسداله شیرازی میر عماد ثانی شد اما اگر خودش بود چه میشد؟ زیرا ما بشکل طبیعی چیزی از وجود خود را در خط می بینیم بعد از بحث با استادی راز خوبی بر من فاش شد بعد از مدتها تحقیق و مطالعه دستوری را که مغز میدهد دست به ان صورت اجرا نمی کند بلکه کار خودش را می کند در اینجا خوشنویس مطرحی داریم که 20 سال شیوه میر عماد نوشته است یعنی میرزا غلامرضا اصفهانی .... از 13 سالگی کارهایش ارزش زیبا شناختی دارند و اگر بخواهد به شیوه میر عماد ادامه دهد میر عماد ثانی میشود میرزا غلامرضا با میر حسین ترک و محمد کاظم مثلث طلایی دوره قاجارند و هرسه شاگرد سید علی حکاک پدر میر حسین هستند پس نماد تازه ایی از مکتب میر عماد را در ان عصر ارائه دادند این توانمندی در قالب سیاه مشق های انها دیده میشود میرزا غلامرضا وقتی خط مینوشت به مضامین شعر فکر نمی کرد او اشعار خوبی انتخاب کرد اما بار عددی را از سیاه مشق برداشت که شد انقلاب سیاه .... کسانی که شیوه میر عماد را نظریه نویسی کردند شیوه میر زا غلامرضا را هم نظیره نویسی کرده اند در دوره معاصر هستند مانند استاد اخوین که دریچه خوشنویسان جوان به سوی اثار قدما و مکتب میر عماد هستند که شیوه میر عماد را با مطالعه منتقل کردند و نزدیکترین اجزا از شیوه میر عماد با قلم استاد اخوین است استاد اخوین نظیره نویسی روزگار ما از مکتب میر عماد ند به دلیل اینکه خوشنویس تاثیر گذاری بودند و خیلی جدی داستان تعلیق را ادامه دادند و نسلی از خوشنویسان را تربیت کردند و بیشترین کسانی که شیوه میر عماد را ادامه دادند شاگردان استاد اخوین بودند مکتب میر عماد دوره معاصر همچنان تداوم دارد زنده یاد کلهر دوران بلوغ هنری خود را از مکتب میر عماد اغاز کرد اما در سبک او تغییراتی بکار میرود کشیده ها کوتاهتر شد فاصله ها فشرده تر و نظام هندسی جدید شکل یافت که بنام سبک کلهر شهرت دارد ادامه دهندگان سبک کلهر کم نیستند و نمونه ان عماد الکتاب است اگر بخواهیم مکتب کلهر را بررسی کنیم همراه با عماد الکتاب یک منظومه را میسازد که باز هم به یک شاخه مجزا میرسد از شاگردان عماد الکتاب استاد کاوه است که نسل بیشماری از خوشنویسان معاصر را تربیت کرد به موازات ان هم کلهر شاگردانی داشت مانند مرحوم برغانی پدر استادان حسین و حسن میر خانی این دو برادر از ابتدا با خط بودند و همگی در مکتب کلهر کار کردند حیات خوشنویسی مدیون این استادان است که مقلد بودند و بعد هم عده ایی از استادان معاصر مانند استاد جواهر پور از خطوط انان می نویسند با عشق تا به حریم استاد ان قدیم نزدیک شوند و این میشود نظیره نویسی .
اما نظیره نویسی قوی از ان کیست ؟ کسی که دو بال احساس و تکنیک را در پیش داشته باشد و از خود در کارش سیالیت می بخشد مانند همدلی و....