دهمین نشست تخصصی خوشنوسی با حضور استاد صندوق آبادی در موزه میرعماد

  • کد مطلب: 5044
  • تاریخ انتشار: شنبه 2 بهمن 1395 - 09:21

دهمین نشست تخصصی خوشنویسی موزه میرعماد – دی ماه سال 95- استاد صندوق آبادی

بنام او – من قبل از هر چیز از خانم فدایی تشکر می کنم که فرصتی داد تا همگی شاهد این همه زیبایی و تجلی روح بلند خوشنویسان بزرگ ما از میرعماد تا میرزا غلامرضا و کلهر و عمادالکتاب باشیم و خدا هم توفیق داد تا امروز در خدمت شما عزیزان باشیم ... این موضوع که بحث نشست های تخصصی است در راستای سیاستهای کلان انجمن و هم موزه میرعماد است و امروز قصد داریم درباره سیاه مشق  صحبت کنیم قبلا در 30 جلسه حق سیاه مشق را ادا کردیم البته فیلم استادان عزیزم استاد سبزه کار و استاد پیله چی را مطالعه کردم و در این نشست می خواهیم مقطع یا برشی از سیاه مشق ارائه کنیم تا نگاه شما را به سیاه مشق عوض کنیم و نو کنیم و مطالب را از زاویه دیگر ببینیم در حال حاضر نگاه ما تجربی است اما معیارهایی علمی را برای ان ندیدیم و نگاه اکادمیکی به سیاه مشق نداشتیم و در این جلسه قصد است بگوییم مبانی هنرهای تجسمی در سیاه مشق هایی مانند میرزا غلامرضا کجاست ؟ چرا می گوییم این سیاه مشق زیبا و محکم است و ان یکی نیست ؟ حال چه معیارهایی وجود دارد که بر اساس ان می توانیم قضاوت کنیم ؟ در درون ما نیروهایی نهادینه است که بر اساس ان معیارهارا می بینیم که در درون است مثلا اجزای بدن انسان هماهنگ خلق شده و موزون است  با نواخت دقیق کار می کند که به قول هگل در اوج زیبایی قرار دارد و تمام هماهنگی و نظم و زیبایی در ان قرار گرفته است که البته این توانایی دیدن در درون ما قرار دارد و البته می توان با مبانی هنرهای بصری و تجسمی هم ان را ارزیابی کرد چه عناصری وجود دارد که می توان در سیاه مشق ها رد پای ان را یافت ؟ و چگونه می توان سیاه مشق را با عناصر مبانی هنرهای بصری  پیوند داد؟ در تعریف هنرهای بصری  تعریف کوچکی قرار دارد و ان چه با دیدن درک و احساس می شود  به ان هنر بصری می گویند یعمی معیار شناخت ما و فهم و درک ما این چنین سنجش می شود حال هنرهای بصری چه می گویند؟ عناصر اصلی و فرعی کیفیاتی دارند که با چهار چوبی با هم مرتبط میشوند مانند این اتاق که تمام اجزای ان به هم مربوطند و با هم صفاتی را منتقل می کنند و در کنار هم بودن انها با هم  یک بحث و صفات جدیدی را منتقل می کند عناصر بصری در هنر شامل نقطه – خط سطح – حجم – بافت ریتم نور رنگ است که البته توضیح همه آنها در این جلسه ممکن نیست اما به دلیل ارتباط  عمیق سیاه مشق به دو عنصر نقطه و خط اینها را توضیح می دهیم حال این نقطه و خط چه ویژگی هایی دارند تا در سیاه مشق نویسی اعمال شوند نقطه از نظر ریاضی تعریف مشخصی دارد مثلا گفته اند نقطه از برخورد دو خط بوجود  می آید اما از نظر هنرهای بصری نقطه فضا و تعریف وسیعی دارد مثلا تصور کنید نقطه در آسمان خود ماه در شب محسوب میشود اما در کرانه آسمان اما از نزدیکی دریایی از صفات است این نقطه در هنرهای بصری می تواند به شکل دایره و مثلت و مربع و یا هر فرم دیگری باشد که به ان در یک سطح وسیع نقطه بصری گفته اند بهترین شکل نقطه دایره است و نقطه خواص متفاوت دارد مثلا نقطه در یک سطح وسیع نشان داده میشود که به فضای اطراف خود موجودیت داده است نقطه می تواند دارای انرژی باشد ( انرژی ساطع و انرژی دریافت شده ) زیرا همه اجسام در حال دریافت انرژی و دفع ان هستند و نقطه خالی در یک فضا دارای انرژی پراکنده اما ثابت است همچنین نقاط از نظر شکل و اندازه متفاوتند مثل کره ماه در آسمان یا نقاط ریز روی کاغذ این مفاهیم بخوبی توجه کنید تا در سیاه مشق وظیفه اصلی نقطه را درک کنید نقطه مرز و خاصیت و انرژی دارد زیرا اگر در مرکز باشد بیشترین انرژی و در گوشه  سطح انرژی کمتر دارد و در خط پایینی تاثیر ان متفاوت می شود حال تصور کنید نقطه درون ( ن) ضمن اینکه خودش به محیط اطرافش تاثیر می گذارد امااز اطراف هم تاثیر می گیرد زیرا ( ن) را تا نقطه درونش را نگذاریم موجودیت و انرژی و جلوه گری ندارد شاید گفته شود در سیاه مشق نقطه ندارند در حالیکه خود سیاه مشق تماما نقطه است که به جایش توضیح می دهیم حال اگر نقطه امتداد یابد خط می شود که شامل مجموعه نقاط است و این مجموعه حرکت را می سازد اما در حالت یک نقطه , ساکن میشود نقطه با موسیقی هم ربط دارد حال جای نقطه در موسیقی کجاست ؟ بین سکوت و صدا را فاصله  ایی وجود دارد که به ان نقطه می گویند حال نقطه  می تواند هم انرژی مثبت و هم انرژی منفی داشته باشد در حالیکه نقطه متراکم است انرژی مثبت و در حالت توخالی انرژی منفی می دهد در این تصویری که می بینید نقطه می تواند مثلثی باشد حال نقطه در تراکم خودش می تواند خالق  یک فضای سیاه مشق شود؟ البته زیرا تمام انرژی های مثبت و متراکم با هم جمع شده اند و در حالت چینش نقاط در این تصویر حرکتی را ساخته که با هماهنگی و ریتم خاص یک سیاه مشق را میسازد  در این تصویر نقطه فرم مثلث دارد و در این حالت نقطه را در حالت ادبی نباید دید بلکه از لحاظ بصری می بینیم در تصویر بعدی لکه های بصری متشکل از نقاط را می بینیم که می تواند سیاه مشق باشد در تصویر بعدی نقاط مختلف بشکل ( ه) قرار دارند و با تکرار آن فضایی ساخته شده است در سیاه مشق های عماد الکتاب اگر دقت شود حروف در جایی متراکم و در جای دیگر بسته است یعنی تمام حروف را می توان به این شکل جابجا کنیم مثلا در آثار استاد زنده رودی به این شکل کار شده است در شکل بعدی نقاط بصور لکه های پراکنده جوهری با سطح فشرده تا متراکم حرکت کرده و ترکیب بندی یک سیاه مشق را میسازد در تصویر بعدی نقاط کوچک و بزرگ در کنار هم تضاد را بوجود آورد و تضاد در سیاه مشق یک رکن است زیرا تضاد یک سیاه و سفید – تراکمی و فراخی را میسازد  یعنی وقتی کنتراست میان نور و تاریکی بیشتر شود جلوه گری می کند مثل انداختن لکه قرمز روی صفحه سیاه که تضاد رنگین  را زیاد می کند و باعث خود نمایی میشود در تصویر بعدی نقاط به اشکال متفاوت تراکمی را ساخته است که نوعی فضای مثبت و منفی – سیاه و سفید را القا می کند و در سطح تبدیل به بافت شده است در سیاه مشق مثلا ( تکلف) نوشته می شود و در ( ف) فضای مثبت و منفی وجود دارد که به زیبایی ان می افزاید در تصویر بعدی تضاد نقاط بافت جدیدی را ساخته البته نقطه باید در جای مناسب خود قرار گیرد  تا انرژی متعادلی را بوجود آورد اما اگر نقطه در جای دیگری باشد بین خود و محیط اطرافش تداخل ایجاد می کند و کشش و کنشی را میسازد و از سلطه اصلی خود خارج می شود و معنا و اثر ووزن آن هم متفاوت می شود اما موضوع خط چیست ؟ در این سیاه مشق بصورت ترام نقطه دیده میشود و در آن تمام خطوط بصورت نقاط به هم پیوسته نمایش داده شده اند در تصویر بعدی از این نقاط خطی حروف و خطوط ظاهر می شوند زیر بنای فونداسیون خطوط نقاط هستند در تصویر بعدی سیاه مشق موربی دیده میشود که خطوط ان تماما بر اساس نقاط ساخته شده اند خاصیت نقطه  این است که می تواند متراکم یا باز باشد و با انرژی متفاوت خود تضاد ایجاد کند حال در این تصویر می بینیم اگر بخواهیم تمام نقاط را بصورت یکنواخت چیدمان کنیم دیگر زیبا نیست زیراانرژی ساکن دارد و پویایی  هیجان در ان دیده نمی شود  تمام سیاه مشق ها را می توان به نقاط تبدیل کرد که با کم رنگی و پررنگی تغییراتی به ان داد نقاط تیره و روشن در این تصویر دیده می شود که رنگهای مختلفی ساخته و تیرگی حاصل از افتادن  خطوط روی هم نشان می دهد اگر یک سیاه مشق همه اش تراکم باشد یا اینکه متفرق باشد و تضادی نباشد ان حرکت و پویایی  و انرژی لازم را ندارد  مبانی هنرهای بصری بسیا ر در کار خوشنویسی ارزشمند و بنیادی است البته گفته شد میرزا غلامرضا  به این مبانی آگاه نبود اما از طریق کشف و شهود به این درک رسیده بود و هنرمندان باید به مرحله ایی از تعالی برسند تا قادر به فهم این مبانی باشند در تصویر بعدی نمونه ایی از سیاه مشق متراکم می بینیم که شامل نقاط بیشماری است وبه شکل شن می باشد در رابطه با بحث زیبایی باید گفت آنچه را که حاصل از انرژی مثبت و به جاباشد می تواند در جذب کمک کند  گفتیم خط از نظر ریاضی  از فاصله دو نقطه بدست امده است و انرژی نامرئی دارد که دو نقطه را به هم متصل می کند یا دو صفحه  در کنار هم نقاط ارتباطی را بوجود می آورد که همان خط است  اما از نظر هنر بصری خط مفهوم دیگری دارد این خط مهمترین عنصر هنرهای بصری است یعنی حجم و بافت  سطح و و مباحث دیگر ان در کنار خط مفهوم دارند طراحان بزرگ با طرح چند خط آثار ارزشمندی ساخته اند که بلحاظ بصری  در سطح بالایی هستند زیرا خط به هنرمند آنچنان امکاناتی می دهد تا خلاقیت و هنر و ایده خود را با چد خط به نمایش گذارد خط دارای انرژی تصویری است که انرژی ان پویاتر و فعالتر است خط می تواند تاثیر روحی و روانی بر مخاطب و هم تاثیر درونی هنرمند را منتقل کند حال چه خطوطی در کار هنری بکار می اید ؟ خط نقطه ایی است که انرژی از جایی به ان وارد شده و به ان تحرک می دهد همچنین خط از نظر فلسفی یک بعدی است و از نظر تجسمی چند بعدی است با حرکتی در فضا که اشکال متفاوتی را میسازد اما خطوط اصلی  شامل خط افق – خط عمود – خط مایل است و هر کدام انها انرژی و وظایفی دارند مثلا خط راست یا عمودی ایستایی و تعادل و استحکام را  القا می کند حتی امنیت هم در ان دیده میشود زیرا انرژی را از بالا به پایین وارد می کند  اما در خط افقی چیزی که حس می شود آرامش مطلق است و سکون است در خط مورب یا مایل تزلزل و احتیاط و ترس و عدم اعتماد دیده می شود  بعدها مشخص میشود که تمام احساسی که از دیدن سیاه مشق داریم از انرژی این خطوط است در خط مایل نیروها نا متعادلند و انرژی هایی که از اطراف به ان وارد می شود یکسان نیستند اما انرژی که خط مورب دارد بیشتر و متحرک تر است زیرا نوسان ایجاد می کند به این علت سیاه مشق ها بیشتر مورب اند در واقع نقش پذیری و اثر گذاری خط مورب هم در سیاه مشق بیشتر است خط منحنی از دیگر خطوط است که در ان جریان و حرکت و دوران و نرمی بکار می اید اما خاصیت خط شکسته بشکل زیگزاک چیز دیگری است در خطوطی که بشکل  موج هستند نیرو و انرژی بیتشری دارند و انتقال انرژی با هم پویایی را می سازد و تداوم و استمرا و سیالیت را در کار دارد که در خط شکسته دیده می شود در مجموع تمام خطوط دارای تضاد – سیالیت – هماهنگی و کنتراست هستند و انرژی های مثبت و منفی را می سازند و هر کدام مفهومی دارند یک هنرمند نقاش و طراح از تمام فرم های خطوط به بهترین شکل استفاده می کند تا یک اثر خارق العاده بسازد مانند نقاشی از مناظر جنگی که از خطوط منکسر و شکسته برای انتقال مفهوم نقاش استفاده شده است حال خطوط را به سه حالت تعریف می کنند ( غیر فعال – فعال – نیمه فعال ) در یک سیاه مشق متحرک و پویا و پر انرژی می خواهیم این سه حالت را اجرا کنیم و باید بدانیم از چه خطی باید استفاده کرد  تجربه و دانش هنرمند به او می آموزد چگونه حروف را جایگزین کند تا حالات متفاوت خط را ایجاد کند تاثیر یک اثر دلنشین طراحی قبل ا ز بستگی به موضوع طرح به اهنگ خطوط و نحوه استفاده از خطوط ان وابسه است  ... بحث هایی مانند سطح و حجم و تعادل و توازن و ترکیب و بافت و... جای بحث های زیادی دارد  اما ( کادر بندی ) مهمترین عنصر در هنر بصری است و در سیاه مشق به تجمیع  انرژی خطوط  بیشتر ین کار را می کند زیرا کادرباعث می شود تا انرژی بیرون با روابط درون نمایان تر شود و از خروج انرژی و ورود انرژی مخرب و متفرقه به درون جلوگیری شود اما کادر می تواند مربع – دایره – مستطیل و... باشد اما بهترین کادر مستطیل است که البته نسبت طلایی داشته باشد یعنی اندازه 2 به 3 .

اگر یک ضلع 2 باشد ضلع بعدی 3 می شود در مجموعه تمام عناصر بصری توانهایی بالا دارند و با شناسایی انها رابطه بین تمام عناصر بصری توسط هنرهای بصری توصیف می شود حال اگر یک خط افق با خط عمودی به ان وارد شود چه چیزی را منتقل می کند؟ ( استحکام ) ... زیرا خط عمودی استحکام و محکمی را منتقل می کند و در برخی سیاه مشق ها ی محکم , استحکام  خطوط عمودی آن است که این حس را منتقل  کرده است و یا برخی سیاه مشق ها به ظاهر بسیار نرم و لطیف اند زیرا خطوط ان تیزی ندارند و از خطوط منحنی ساخته شده اند  برای سیاه مشق هزاران تعریف و نوع قایل شده اند اما سیاه مشق هایی که تاکنون دیده شده است انواع مختلف دارد و می توان تقسیم بندی بیشماری برای ان در نظر داشت اما به نظر من تقسیم بندی دیگری وجود دارد که به ان ( سیاه مشق متراکم – نیمه متراکم یا فشرده – باز یا خلوت – دفتری – گرافیکی ) می گویند در سیاه مشق می توان خط کرسی را بصورت چلیپایی مورب یا افق یا دفتری یا سطری  ترسیم  کرد و حتی می تواند جهات مختلف داشته باشد و یا حتی در مرکز دایره ایی تصور کنید و یا مربعی را به 4 قست و راس به راس قطع کرد و از بغل به خط پشت مربع ترسیم کرد و سیاه مشق های چهار دانگه را خلق کرد در سیاه مشق های دفتری پیام بیشماری وجود دارد در این سیاه مشق یعنی اینکه خط دفتری خط سطحی است و سطوح از هم  مجزا هستند اما در کنار هم تکرار شده اند مانند خطوط عماد الکتاب  این نوع سیاه مشق  نوعی سیاه مشق  پایه برای مطالعه و یاد گیری و درک تاریکی و روشنی  و شناخت فضاهای متراکم و با خلوت  و نحوه گره ها در سیاه مشق هستند که مهم می باشند  در سیاه مشق های گرافیکی تراکم ها و فراخی ها بیشتر نمایان اند  زیرا تمام خطوط و سطور بشکل گره در هم تنیده اند تا این مرحله فهمیدیم انواع سیاه مشق در 6 دسته هستند اما ( گره ) در سیاه مشق چیست ؟ گره در آثار عماد الکتاب بسیار بکار امده است مانند این کلمه ( نشسته ) چند بار روی هم تکرار شده است و بیشترین درک گره را می توان از کارهای عماد الکتاب دریافت کرد زیرا اولین نمونه گره ها در کار سیاه مشق هستند حال تفاوتی که در سیاه مشق عماد الکتاب با میرزا غلامرضا و میر حسین و میرزا کاظم هست در این است که این گره ها با گره های ماقبل خود ارتباط قوی ایجاد نکرده اند که نیاز به مباحث بیشتری دارد در نمونه (ف) گره , تلفیقی از خط افقی و منحنی می بینیم هم سکون و هم آرامش دارد و سیال است و خط عمودی ان ایستایی و تعادل را می سازد و تلفیق این دو استحکام دارد  خط دیگری هم هست بنام موربی که انرژی فعالتری دارد و این را در گره ( ر) می بینیم یعنی آگاهانه این بخش از گره سیاه مشق ساخته  شده است در واقع فضای مثبت و منفی آرامش  صلابت و استحکام  و نرمی و حرکت وپویایی در این گره ها  به وضوح دیده می شود  در نمونه گره بعدی ( چهل ) روی هم است از رنگ و نور به عنوان عنصر بصری استفاده کرده است و تاریکی وروشنی ان باعث انتقال مفهوم زیبایی شده است .

سیاه مشق نویسی زمانی است که از هندسه حروف و قالب ان عبود کرد تا زمانی که قید بند  هست حروف درست اجرا شود در مرحله تکلیف هستیم که با تمرین و دست قابلیت اجرا می بابیم یعنی فارغ از خود شدن  در انتها انچه در حوزه سیاه مشق گفه شد مجموعه اطلاعاتم بود شاید در آینده مطالب بیشتری جمع اوری شود ضمنا این ها مباحث کوچکی از امباحث سیاه مشق نویسی است تا نگاه شما را از زاویه دیگری به مبانی هنرهای بصری جهت داده باشم و چراها و تفاوت هار ا بصورت عملیاتی ببینید و اجرا کنید ./. تمام .