نگارگری هنری خارج از مقولۀ زمان و مکان
گردآورنده مهناز اسدالله
موزه استاد فرشچیان
🔸برگرفته از کتاب رموز نهفته در هنر نگارگری نوشته مرتضی خلجامیرحسینی
از آنجا که هنر ایرانی همواره ریشههای سترگ و عمیق در باورها و اعتقادات آیینی و مذهبی داشته است، تأثیر دائمی تصوّف و صوفی گری را بر هنر نگارگری ایران نمیتوان منکر شد.
🔹 چه بسا ورود اندیشههای صوفیانه به هنر ایرانی وجه تمایز هنر این اقلیم است بر سایر هنرهای کشورهای دیگر.
🔸یکی از جنبههای بارز تصوّف اسلامی لامکنی و لازمانی است.
بدنی شکل که سالک و عابد راه حق میباید خود را از دنیای تعلقات بیرون کند تا جایی که هیچ زمان و مکانی نتواند بر وی تأثیر گذارد.
این روند تا جایی پیش میرود که انسان جویای کمال بر زمان و مکان مسلط میشود و حال این اوست که خدا گونه بر سریر جهان نشسته است.
در بیشتر نقاشیهای نگارگری بُعد زمان و مکان معنای ندارد، گویی معلوم نیست که هنرمند تصمیم داشته روز را ترسیم کند و یا شب را نقش زند. هر چند که در آسمان ابر و ماه و خورشید و کواکب هویدا باشند، ولی این امر تنها مخصوص به خود آسمان است و به عناصری که در قسمتهایی دیگر از اثر قرار دارند ربطی ندارد و بر روی هیچ یک از آنها تأثیری نمیگذارند.
اینگونه است که هنرمند اثر خود را در لازمانی داخل میکند.
مکانی که نقاشی و عناصر موجود در آن ترسیم میشوند، مکانی ناشناخته و غریب است اگر خانه یا عمارتی باشد از جنس خانه و عمارات زمینی نیست هر چند که بسیار شبیه به آنها باشد، ولی همچنان گویی متعلق به جای دیگری است. همچنین است وضعیت دشتها و باغها و دمنها که جملگی حال و هوایی ورای آنچه در واقعیت قابل رؤیت است، دارند. پس هنرمند نازک خیال با اینگونه ترفندها اثر خویش را از بُعد مکانی نیز نجات میبخشد و آن را در بدان شکل تصویر میکند.
سایه روشنها و تضادهای نورانی (کنتراست) و عمق نمایی (پرسپکتیو) را در نقاشی ایرانی جایی نیست. هنرمند سیمین خامه به عمد سایهها را از اثر خود محو میکند چرا که سایهها همواره شک و شبهه و ابهام ایجاد میکنند. حال این که نگارگری با رنگهای بدیع و درخشان خود که یادآور انوار بِکر و خالص ایزدی هستند، عاری از هر گونه شک و ابهام میباشند.