یکسان سازی لباس اتباع ایران در زمان رضا شاه پهلوی
محقق : مریم اقباله
کارشناس ارشد موزه پوشاک سلطنتی
تا پیش از سلطنت پهلوی اول ، انواع پوشش سر برای مردان در سراسر کشور معمول بود.
معمولترین پوشش سر در میان بازاریان " عمامه شیرشکری" و " دستار" و در میان کارمندان" کلاه بدون لبه" بود.
شیرشکری گونهای پارچه نخی سبک است که سطح آن دارای برجستگیهای منظم و کوچکی است و معمولاً با طرح راهراه یا پیچازی بافته میشود. علاوه بر این در میان شاهزادگان و اروپا دیدگان ، " کلاه سیلندر " نیز مرسوم بود.
در زمان پادشاهی احمدشاه قاجار بر اساس لایحه مجلس، همه کارکنان دولتی در ساعات کار، موظف به پوشیدن لباسهای دوخت ایران بودند. این قانون در سال بعد توسط رضاخان " وزیر جنگ " شامل نظامیان نیز گردید.
حدود چهار ماه و نیم پیش از آغاز پادشاهی پهلوی اول و در زمان نخست وزیری او دگربار "اجرای قانون البسه وطنی" مطرح گردید و در سال ۱۳۰۶ خورشیدی ( 1927 میلادی ) ابتدا به وزرا ، روسای ادارات و کارمندان دولت دستور داده شد تا از کلاه گرد و لبهدار پهلوی استفاده کنند و در مرحله بعد به مدارس دستور داده شد که از ورود دانشآموزان بدون کلاه پهلوی جلوگیری شود.
در تاریخ ششم دی ماه 1307 ( 1928 میلادی) ، متحدالشکل کردن البسه اتباع ایران در مجلس شورای ملی به تصویب رسید و در ماده اول قانون مقرر گردید «کلیه اتباع ذکور ایران که به موجب مشاغل دولتی دارای لباس مخصوص نیستند ملبس به لباس متحد الشکل ( یونیفورم ) گردند».
در ماده دوم این قانون روحانیون و طلاب از اجرای آن مستثنی شدند . ماده سوم متخلف را به حبس تا هفت روز محکوم نموده و ماده چهارم تاریخ آغاز اجرای آن را در شهرها سال ۱۳۰۸ و در روستاها سال ۱۳۰۹ خورشیدی معین کرده بود.
به دنبال آن کلیه مردان ایرانی مجبور به جایگزین نمودن عمامه و کلاههای سنتی خود با " کلاه پهلوی" گردیدند. این در حالی بود که کارگران، راننده گان، آهنگران و شکارچیان هنگام کار در استفاده از لباس و کلاه مخصوص خود آزاد اعلام شدند.
کمی بعد از آن در اسفند ماه ۱۳۰۸ خورشیدی (1929 میلادی) استفاده از لباسهای سنتی (قبا، شال، عبا، پوستین، عمامه و نظیر آن) برای کلیه پسران و مردان ممنوع شد و جای آن را کت و شلوار و کلاه پهلوی گرفت.
شش سال بعد در خرداد ۱۳۱۴ خورشیدی (1935 میلادی)، چند ماه پس از بازگشت پهلوی اول از سفر ترکیه مجلس قانون دیگری را به تصویب رسانید که
" کلاه شاپو" را جایگزین کلاه پهلوی و " کفش چرمی" اروپایی را جایگزین انواع کفشهای سنتی موجود کرد.
کلاه شاپو (به فرانسوی: chapeau) که در تمام کشورهای غربی به آن فدورا (Fedora) گفته میشود نوعی کلاه لبهدار و معمولاً از جنس ماهوت بود که گاهی از مواد دیگر مانند چرم یا پارچه نیز ساخته می شد.
تنها روحانیت از این قوانین معافیت داشتند . روحانیت شامل علما و مجتهدین، طلاب حوزههای علمیه، پیشنمازان مساجد و اندک گروهی دیگر میشدند که می بایست از سوی حکومت برای پوشیدن لباس «روحانیت» مجوز دریافت میکردند.
بعلاوه از طرف وزارت داخله (کشور) دستورالعملهایی فرستاده شد که در آن علاوه بر مشخص کردن زمان استفاده از انواع کلاهها، به آداب و رسوم آن نیز اشاره شده بود :
" در مواقع ورود به اتاق حتما باید کلاه را به نشانه احترام از سر بردارند و در خارج از اتاق کلاه را بر سر بگذارند و در مواقع لزوم کلاه را در دست بگیرند.
در خیابان و معابر عمومی برای اجرای مراسم تعارف، شخص کوچکتر (چه از حیث مقام و چه از لحاظ سن) باید کلاه خود را برداشته پس از ادای مراسم تعارف و احترام مجددا کلاه را بر سر بگذارد. "
از سویی در این فرمان تذکر داده شده بود که رعایت نظافت شرط حتمی است و حتیالامکان باید لباس اشخاص پاکیزه و اتو کشیده و صورت آنها اصلاح شده باشد. از انتخاب رنگهای ناجور و زننده برای لباس و پیراهن خودداری کنند. استعمال کلاه سفید و گیوه با لباس سیاه پسندیده نیست. کراوات به مقتضای فصل باید متناسب با لباس باشد. استفاده از کراوات یا پاپیون سیاه یا سفید در موقع عادی خلاف ترتیب عنوان شده بود.
قوانین متحدالشکل کردن لباس با اشغال ایران توسط نیروهای متفقین و استعفای رضا شاه پهلوی از سلطنت در سال ۱۳۲۰ خورشیدی (۱۹۴۱ میلادی) لغو گردید