تاریخ خبر:سه شنبه 1 مهر 1399 - 09:33
کد خبر:7314
کودکی استاد محمود فرشچیان


🔶️کودکی استاد محمود فرشچیان

🔹️برگرفته از کتاب نگار جاودان نوشته رضایی نبرد

گردآورنده: مهناز اسداله

🔶️محمود فرشچیان در روز جمعه چهارم بهمن 1308 در شهر هنر پرور اصفهان دیده به جهان گشود .

🔹️فرشچیان از کودکی آدمی در خود فرو رفته و درونگرا بود.در بین هم سن و سالان خود کمتر رغبت به بازی داشت.

🔸️گچبری ها،سرستونها و بخاری ها و دیوارهای منزل و نقوش بعضی از نگاره ها ذهن این خردسال را به خود مشغول می داشتند.

🔹️در خانه ایشان پرده های زرد رنگ چینی وجود داشت و محمود فرشچیان به تصاویر انسانی و حیوانی آنها نگاه میکرد او می گوید که هر وقت حوصله اش سر می رفت به انها پناه می برد و این نخستین مواجهه اش با یک نگاره بود.

در این دوران ،طرح هایی از روی قالی منزل و دیگر آثار و اشیا پیرامونش انجام می داد . فرشچیان در پاسخ به این که کدام یک از آثارش را بیشتر دوست دارد ،ابراز می دارد که گر چه همه نقاشی هایم مانند فرزندانم هستند ،ولی به

نخستین تابلویی که کشیده ام از این نظر خیلی علاقه دارم که سبب شد نسبت به رشته نقاشی گرایش پیدا کنم.
این نقاشی را در پنج و شش سالگی کشیده ام .یکی از مدارس قدیمی اصفهان مدرسه گلبهار بود که با توجه به بررسی مدارک تحصیلی هنرمند آغاز تحصیلات ابتدایی فرشچیان سال 1314_1315 بوده است،و بعد از سال سوم دبیرستان در پایان سال دبیرستان گلبهار به هنرستان هنرهای زیبا منتقل شدند و فصل نوینی در دوره های آموزشی ایشان آغاز گردید.

1324با استعدادیابی و راهنمایی استاد ضیا امامی و گواهی و معرفی نامه مدیر مدرسه و پشتیبانی استاد عیسی بهادری از دبیرستان گلبهار به هنرستان هنرهای زیبا منتقل شدند و فصل نوینی در دوره های آموزشی ایشان آغاز گردید.

 

دارد، در فضای پر سایه روشن و مبهم زندگی،

🔸️هنگامی که انسان بخواهد از سیاهی و تباهی به سوی نور و رستگاری عروج نماید، با همتی والا باید موانع و مشکلات بیشتری را زیر پا و پشت سر بگذارد.»

🔹️هنرمند در خصوص جایگاه طراحی و قداست رنگ و به طورکلی هنر، خاطره قابل تاملی دارد: نزدیک به چهارسال در کارگاه این نگارگر و هنرمند بزرگ، با مداد طراحی می کردم تا سرانجام در یک صبحی و در آغاز کار، استاد فرمان داد وضو بگیرم و پاک و مطهر به حضورش بروم. تعجب کردم، چون وقت نماز نبود که نیاز به وضو گرفتن باشد.

🔸️وقتی پس از وضو به خدمت ایشان آمدم، دست کرد و از پر شال کمر خود قلم موی ظریفی درآورد و با اشاره به رنگ های ساییده شده و آماده ی روی میز کارگاه امر کرد اینک می توانی دست به رنگ ببری و با رنگ کار کنی و من برای نخستین بار رنگ را بر طرح نشاندم. بدین ترتیب بود که دریافتم، هنر چگونه مقدس و مطهر می تواند باشد و مراحل استاد- شاگردی چگونه است.