اثر: مسعود عربشاهی
جاذبه بصری و فضای ابهامبرانگیز تاریخی در آثار مسعود عربشاهی، همزمان با نوعی تأثیرگذاری معاصر ارائه میشود. این تأثیرگذاری در اثر حاضر، با استفاده از خطوط و علائم رمزگونه بر زمینهای تاریک رقم خورده است. حتی در انتخاب رنگ خاکستری زمینه نیز نمیتوان این رمزپردازی تاریخی را از نظر دور داشت. وی عموماً با بهره از نمادگرایی و نوعی تصویرپردازی اسطورهای، گذشته و حال را در آثار عظیم و پر جزییات خود، در قالب ترکیبی واحد خلق میکند. در واقع غنای آثار عربشاهی از شناخت و تسلط وی در یافتن نسبت میان نقاشی، معماری و نماد با سوژه حکایت دارد. نقشمایههای متعددی که عربشاهی از آنها بهره میبرد عمدتاً انتزاعی هستند، اگرچه ممکن است گاه نقشمایههای کهن پیکرهگون نیز در آثار وی ظاهر شوند. اثر انتزاعی حاضر، قدرتی بیانگر را با استفاده از خطوط و ترکیببندی خلاصهشده عرضه میکند.
آثار عربشاهی را با توجه به عناصر به کار رفته در آنها، میتوان در سه دسته متمایز کرد. آثار گروه نخست بر نمادهای کهنی چون درخت زندگی، خورشید تابان، خطوط شبه میخی و … استوارند. در طیف دوم آثار عربشاهی، عمدتاً از دایرهها، مربعها، منحنیها، مارپیچها و لوحهها استفاده شده و سرانجام، نقشمایههایی مانند علامتهای ریاضی، پیکان، نقشههای معماری، اعداد و خطوط درهم، طیف سومی از آثار او را تشکیل میدهند. آثار دو دسته اول معمولاً روی بوم و آثار دسته سوم روی سطح ورق آلومینیوم کار شدهاند. اثر حاضر در دسته سوم قرار میگیرد. خطوط عمودی، افقی متقاطع در این اثر، همچون یک نقشه باستانی، کنجکاوی بیننده را برمیانگیزد تا از طریق آن به دنیای آفریده نقاش راه یابد. در واقع کلید خوانش نقشه گویی در خود اثر نهفته است.
مسعود عربشاهی طی چندین دهه فعالیت هنری، همواره از طریق آثارش به کنکاش در فرهنگهای باستانی پرداخته است. در دورههایی کاربست صریح نقشمایههای بومی بینالنهرین، ایران باستان و حتی ایران دوره اسلامی در آثارش مشهود است و گاه همچون اثر حاضر ترجمانی مدرنیستی از آنها را بر عرصه بوم میکشاند. به رغم تأکید برخی مورخان هنر بر انتساب مسعود عربشاهی به جریان نقاشی سقاخانه، به ندرت میتوان اثری از او یافت که با سبکشناسی آثار این مکتب همخوانی داشته باشد. عربشاهی در جمع سقاخانهایها احتمالاً تنها کسی است که از خط و نقشهای مذهبی استفاده نمیکند. در واقع انتساب وی به جریان سقاخانه، بیش از اینکه قطعیتی تاریخی باشد، صرفاً ریشه در یک تقارن تاریخی دارد. شاید به نمایش گذاشتن آثارش در نمایشگاه سقاخانه در سال ۱۳۵۶، دلیل این همزمانی تاریخی باشد.
الهامبخش اولین نقاشیهای انتزاعی عربشاهی، تصاویری از گسترههای لمیزرع سرزمینها و مناظر رمزآلودی بود که در دوران کودکی او را تحت تأثیر قرار داده بودند. بعدها فرمهای آثارش تبدیل به اشکال تکرارپذیر نوشتههایی شدند که زبان انتزاعی بصری مدرن منحصر به خود را داشتند. نوشتههای قابل خواندن با حکمت ابدی مکنون. آثار این دوره نسیمی در چمنزار را مینمایند و یا رگههای باران زیر نور درخشان. ضربههای مکرر بیپایان قلممو ترکیببندیهای موزون مجردی را به وجود میآورند. از میانه دهه پنجاه شمسی به انتزاع بافتها و بناها رو آورد. آثاری از سازههای کهن، نقوش مبهم نیمهمرئی و اشکال معماری. این ترکیببندیها مرموزند و هالهای از سکوت و احساس شگفتی و احترام را در خود دارند.
از این هنرمند چند اثر در موزه هنرهای زیبا در بخش هنر معاصر ایران نگهداری می شود.