تاریخ خبر:شنبه 2 شهريور 1392 - 13:21
کد خبر:3394
جام نقره در موزه ظروف سلطنتی

این ظرف یکی از با ارزشترین ظروف هدیه داده شده به محمدرضا پهلوی است که به مناسبت ازدواج او با همسر سومش فرح دیبا در آذر ماه سال 1338 توسط رئیس جمهور آمریکا آیزنهاور اهدا گردیده است. جنس جام نقره و کاردست است و یکی از ویژگی های که این ظرف را متمایز ساخته است باز نشدن بسته بندی ...

این ظرف یکی از با ارزشترین ظروف هدیه داده شده به محمدرضا پهلوی است که به مناسبت ازدواج او با همسر سومش فرح دیبا در آذر ماه سال 1338 توسط رئیس جمهور آمریکا آیزنهاور اهدا گردیده است.

 جنس جام نقره و کاردست است و یکی از ویژگی های که این ظرف را متمایز ساخته است باز نشدن بسته بندی آن از سال 1338تا کنون است .

جام نقره در گالری دوم طبقه اول موزه ظروف نگهداری ودر معرض دید بازدیدکنندگان قرار دارد.

 

زندگینامه آیزنهاور:

سي و چهارمين رئيس جمهور آمريکا دوايت ديويد آيزنهاور (Dwight David Eisenhower) در سال 1890 در شهر دنيسون ايالت تگزاس به دنيا آمد و در شهر آبيلن ايالت کانزاس بزرگ شد. او پسر سوم خانواده‌اي با هفت پسر بود. اجداد آيزنهاور بين سالهاي 1730 ـ 1740 از سوئيس به آمريکا آمده بودند. پدر بزرگش ژاکوب ف آيزنهاور بود و پدرش ديويد که با مادرش ايدا اليزابت استور در 1885 ازدواج کرد.

 

آيزنهاور در 12 ژوئن 1915 در سن بيست و چهار سالگي از دانشکده افسري وست پوينت فارغ التحصيل شد و بين صد و شصت و هشت نفر، شاگرد شصت و يکم گرديد. و با درجه ستوان دوم زندگي نظامي خود را در شهر سان آنتونيو (San Antonio) از ايالت تگزاش شروع کرد و در آن جا با مامي جنوا داود (Mamie Geneva Doud) آشنا شد و در 1916 با وي ازدواج کرد. آيزنهاوربه تدريج درجات ابتدايي ارتش را گذراند و در سال 1944 به درجه ژنرالي پنج ستاره ارتقا يافت. بين سالهاي 1933 الي 1935 در ستاد ارتش آمريکا  زير دست ژنرال جان جي پرشينگ، داگلاس مک آرتور و والتر گروگور خدمت کرد و از 1935 الي 1939 به عنوان مشاور نظامي در فيليپين مشغول به کار بود. در سال 1941 همراه ستاد مشترک بريتانيا طرحهاي پياده سازي نيروهاي متفقين در اروپا را طرح ريزي کرد و در نوامبر 1942 سرفرماندهي پياده کردن نيروهاي متفقين در شمال آفريقا را عهده دار شد و سپس عمليات جنگي در تونس و سيسيل را فرماندهي کرد. در روز 6  ژوئن 1944، فرماندهي عالي نيروهايي را که عهده دار آزاد سازي فرانسه بودند بر عهده داشت. پس از جنگ رئيس دانشگاه کلمبيا شد. در 1950 به فرماندهي عالي نيروهاي متفقين در اروپا (ناتو) برگزيده شد. در 1952 از ارتش کناره گرفت. و از 1953 الي 1961 از طرف حزب جمهوريخواه  دو دوره رئيس جمهور ايالت متحده آمريکا بود.

 

آيزنهاور پس از ورود به کاخ سفيد دکترين خود را اعلام کرد که بر اصول زير استوار بود. الف. مقابله همه جانبه با شوروي و کمونيسم. ب. ممانعت از نفوذ شوروي و محصور ساختن آن در خاک روسيه از طريق ايجاد يک ديوار آهنين به دور اين کشور. ج. بسط نفوذ و سلطه آمريکا در کشورهاي همجوار. د. استفاده از تبليغ خطر کمونيسم براي کسترش سلطه آمريکا در جهان.

 

بر این اساس انگيزه اصلي دکترين آيزنهاور بسط دايره نفوذ و سلطه آمريکا بر کشورهاي جهان سوم به ويژه کشورهاي همجوار شوروي با استفاده ابزاري از کمونيسم تحت عنوان مقابله با نفوذ شوروي بود.

 

در اين مقطع زماني، تحولات ناشي از ملي شدن صنعت نفت در ايران موجب نگراني انگليس شده بود. انگلستان که نتوانسته بود ترومن را به مداخله در امور داخلي ايران و اعمال فشار بر دولت ملي دکتر مصدق ترغيب کند با استفاده از تحرکات حزب توده و بزرگنمايي خطر نفوذ کمونيسم در ايران و اشتياق آمريکاييها براي دستيابي بيشتر به منابع انرژي و گسترش سلطه بر کشورهاي جهان سوم که مبتني بر دکترين آيزنهاور نيز بود تشويق نمود تا آمريکا سياست مداخله مستقيم در ايران را عليه نهضت ملي شدن صنعت نفت اتخاذ نمايد و عملاً آيزنهاور سياست انگليس را که مداخله مستقيم در امور داخلي ايران و سرنگوني دولت مصدق بود پذيرفت و کودتاي 28 مرداد 1332 با همکاري آمريکا و انگليس و تسامح شوروي به وقوع پيوست.

 

آيزنهاور که درخواست دکتر مصدق را مبني بر کمک اقتصادي به ايران «بي انصافي در حق ماليات دهندگان آمريکايي» دانسته بود براي تثبيت دولت کودتا در 3 سپتامبر 1954 مبلغ 23400000 دلار کمک فني در اختيار ايران گذاشت. دو روز بعد (5 سپتامبر) آيزنهاور اعلام کرد که مبلغ 45 ميليون دلار کمک فوري بلاعوض براي دولت زاهدي در نظر گرفته است.

 

آيزنهاور براي جلوگيري از گسترش نفوذ شوروي در منطقه، کنترل ثروتهاي نفتي و منابع معدني و پرکردن جاي خالي اتحادهاي نظامي پيشين بريتانيا دست به ابتکار جديد توسط جان فاستر دالس وزير خارجه زد و مقدمات تشکيل پيمان بغداد را فراهم کرد. اين پيمان در تاريخ 24 فوريه 1955 در بغداد بين کشورهاي ترکيه و عراق به امضا رسيد و متعاقب آن انگلستان در 30 مارس 1955، پاکستان در 23 سپتامبر 1955 و ايران در 11 اکتبر همان سال وارد پيمان بغداد شدند.

 

عليرغم حکومت نظامي، سرکوب مخالفان و سانسور شديد، تعدادي اعلاميه و نامه بر ضد عضويت ايران در پيمان بغداد منتشر شد و در بعضي محافل نيز سخناني به ميان آمد. آيت الله کاشاني اعلاميه‌اي در اين باره منتشر و اهداف اين پيمان را افشا کرد. فدائيان اسلام فعاليتهايي انجام دادند و اعلاميه‌اي به امضاي نواب صفوي منتشر شد. علاوه بر آن نقشه قتل حسين علاء – نخست وزير– به جرم امضاي قرارداد پيمان بغداد، به وسيله آنها طراحي شد ولي اجراي ناموفق آن باعث دستگيري، محاکمه و شهادت چهار نفر از اعضاي اين گروه از جمله نواب صفوي گرديد.

 

دولت آمريکا ترجيح داد که خود عضويت اين پيمان را نپذيرد تا موجبات تحريک بيشتر دولت شوروي را فراهم نکند و از مناقشات مجلس سناي آمريکا بپرهيزد و در ضمن، دوستي اعراب را هم به خود جلب نمايد اما بر آن نظارت داشت و در مانورهاي آن شرکت مي‌کرد و به اعضاي آن کمک نظامي مي‌داد. سازمان پيمان مرکزي حلقه واسط نظام دفاعي غرب بود، و ناتو و سيتو را به هم پيوند مي‌داد. در پي کودتايي که در 14 ژوئيه 1958 (23 تير 1337) در عراق به وقوع پيوست، دولت ژنرال عبدالکريم قاسم با سرنگوني رژيم سلطنتي ملک فيصل دوم، عملاً از شرکت در نشست شوراي وزيران و کميته‌هاي پيمان بغداد خودداري مي‌کرد و هيچ گونه فعاليتي نداشت تا اينکه در 24 اوت 1959 تصميم خود را براي خروج از پيمان کتباً اطلاع داد و سپس، در 24 فوريه 1960، رسماً از آن خارج شد. بدين ترتيب، مرکز پيمان از بغداد به آنکارا منتقل شد و نام آن در ماه اوت 1959 به سازمان پيمان مرکزي (سنتو) تغيير يافت.

 

در 14 دسامبر 1959 (22 آذر 1338) آيزنهاور به تهران سفر کرد و در جلسه مشترک مجلسين در کاخ جديد سنا سخنراني کرد و بعد با شاه مذاکره نمود و اعلام شد که اين مذاکرات مربوط به تقويت دفاعي پيمان «سنتو» مي‌باشد. سنتو که در اواخر حيات خود عملاً به يک پيمان تشريفاتي تبديل شده بود، با خروج پاکستان (در 12 مارس 1979) و جمهوري اسلامي ايران (در 2/12/1357) عملآً موجوديت خود را از دست داد.

 

آيزنهاور پس از يک دوره بيماري طولاني در 28 مارس 1969 درگذشت. وي کتابي نيز به نام جنگ صليبي در اروپا به رشته تحرير درآورده که در سال 1948 منتشر شده است.