خوشنویسی ستون فرهنگ و هنر اسلامی است که طی 14 قرن از ابتدای نزول آیات قرآن بدست هنرمندان کشورهای مختلف اسلامی به اشکال متفاوتی نگارش شده و ملتهای بیشماری در بارور کردن آن سهم بسزایی دارند،از آنجا که شکوفایی دست نوشته های اسلامی از حوزه امپراتوری شهر بغداد با اقلام ششگانه ابن مقله بیضاوی شروع شد اما با مرور زمان هنرمندانی مانند ابن بواب و یاقوت مستعصمی درخشیدند که باعث تثبیت اقلام متعدد نوشتارهای اسلامی تا سرزمین دیگر مسلمان گردید.
انتقالی که با مهاجرتهای مداوم تاریخی به اقصی نقاط انجام گرفت و حامیان و علاقمندان این هنر را به خود جلب نمود که در این میان دوره امپراتوری عثمانی از قرن 7 ه.ق تا زمان دوره جمهوری از آن مستثنی نیست در واقع ورود سبک نوشتاری یاقوت مستعصمی به منطقه اولیه عثمانی ( آناتولی) همزمان با مرگ این استاد در بغداد اتفاق افتاد رویدادی مبارک برای دنیای هنر این منطقه که با مهاجرت شاگردان و پیروان سبک یاقوت با حملات مغولان صورت پذیرفته است این موضوع باعث شد تا از قرن 7 ه.ق بسیاری از خوشنویسان منطقه اناتولی که تا ان زمان با خط نسخ دوره سلاجقه روم می نوشتند در نوع نوشتار و سبک خود تجدید نظر کنند و با تغییر و تحول در اصول یاقوت خط نسخ جدیدی را پایه گذاری کنند یکی از این هنرمندان شیخ حمداله اماسی است که همزمان با فتح استانبول توسط سلطان محمد فاتح صاحب سبکی شد که تا قرن 13 ه.ق همچنان با قوت باقی ماند.
در واقع خط نسخ حمداله نماد کتابت قرآن دنیای عثمانی شد که توانسته بود تا بر اصول اولیه سبک یاقوت غلبه کند این تغیر و تحول اقلام تا قرن 10 ادامه یافت وبعدها توسط احمد قره حصاری با ساخت کتیبه و نسخه های خطی بی نظیر تکامل یافت حضور قدرتمند کاتبان با ذوق عثمانی به ساخت نمونه های تزئینی خطوط سبب شد تا به دلیل قابلیتهای نوشتاری و تزئینی اقلام سته خطوط خاصی مانند دیوانی – مسلسل- طغرا نویسی و..در طی قرون متمادی توسط کاتبان عثمانی اختراع شود که خاص روحیه هنری ترکهاست.
یکی از این هنرمندان احمد قره حصاری است که بسم ا... او در زمره مشهور ترین آثار اوست علاقمندی ترکان به اقلام شش گانه باعث ترویج و تحول این اقلام گردید که نفر بعدی حافظ عثمان است که توانست سبک شیخ حمداله را توسعه داده و در زیبایی شناسی آن تحول ایجاد کند سبک او سرمشق خطاطان نسل های بعدی عثمانی شد و از قرن 10 و 11 سبکهای هنری و زیبایی شناسی این سه استاد برجسته تاریخ هنر عثمانی مورد تقلید کاتبان بعدی قرار گرفت سبک حافظ عثمان در نگارش اولین نمونه نسخه چاپی بود که در اواخر قرن 13 ه.ق دستور العمل مناسبی برای تهیه نسخه های چاپ شده در اختیار قرار داد تا اینکه مصطفی راقم خطاط مشهور قرن 11 و 12 نوع قلم ثلث جلی حافظ عثمان را تغییر داد و ثلث کامل را ابداع کرد این روش او الگوی خوشنویسان دولت عثمانی تا دوره جمهوری است بیشتر قطعات و آثار خطی دوره عثمانی توسط این استادان و شاگردانشان در قالب – حلیه نویسی – اجازه نامه – طغرا نویسی – قطعه –سیاه مشق – زر بر برگ خشک – کتیبه و الواح نوشته شده است که زینت بخش مجموعه های هنری است.
با ورود به قرن 7 ه.ق و حملات مغولان از ایران به عراق باعث شد تا در دهه های نخستین قرن 7 ه.ق امواج فراریان از ایران و عراق بسمت آناتولی سرازیر شود و با اینکه سلاجقه روم در این منطقه تا ابتدای قرن 8 ه.ق در صحنه سیاسی باقی مانده بودند اما نابسامانی های داخلی باعث ایجاد امارت نشین های مستقلی در حوزه آناتولی گردیده بود آناتولی در مقام یکی از استانهای تازه مفتوح اسلامی بود که شمار بسیاری از مهاجرین را در بر می گرفت که نتیجه آن تاثیرات فرهنگی است که نمونه آن استقبال از سبکهای خوشنویسی عباسی با اقلام یاقوت و بعدها اقلام دیگر خوشنویسانی مانند کاتبان ایرانی بوده است.
در سال 1453 میلادی عثمانی ها با ورو د به شهر قسطنطنیه شهر بیزانس را اشغال کردند و بنام استانبول پایتخت یکی از مراکز مهم اسلامی همان قرن اعلام نمودند در این زمان دوره ایی به لحاظ هنری آغاز گردید که بیشتر طبع آزمایش هنری نام دارد زیرا در این زمان شیوه های عثمانی در هنرهای بصری بکار گرفته شده بود و در حوزه خوشنویسی قرانهای نفیسی با خطوط سته و با نام سلطان محمد فاتح نسخه برداری گردید، نا گفته نماند که نمونه آثار کتابتی همزمان با دوره سلطان محمد فاتح نشان میدهد که این نوع آثار بدلیل حضور هنرمندان ایرانی و سبک عباسی دارای سبک دوگانه ایی است که در تزئینات آن نفوذ سبک تیموری و ترکمانان هم دیده می شود زیرا سلطان محمد فاتح پس از پیروزی بر ترکمانان در سال 1474 م پیشه وران و هنرمندان تبریز را به اجبار به استانبول کوچاند و هنرمندان ایرانی شمار بسیاری از تزئینات ایرانی را که بخشی از سنت کتاب آرایی تیموری بود به هنر کتاب آرایی عثمانی وارد کردند.
شیخ حمداله آماسی سر سلسله خوشنویسان عثمانی محسوب می شود و شاگرد خیراله مرعشی کاتب ایرانی ( متوفی 876ه.ق ) است او در انتقال و بسط این هنر نقش بسیاری داشت تاریخ گواهی می دهد خیراله مرعشی در اصل شاگرد مولانا عبداله صیرفی بوده و این شخص فرزند محمود تبریزی از خوشنویسان نامدار قرن 8 ه.ق می باشد که تا سال 747 ه.ق می زیست و برخی محل دفن اورا در چرنداب تبریز دانسته اند او در خطوط سته شاگرد یاقوت بود و از استادان این اقلام بحساب می آمد در واقع شیوه صیرفی را شاگردش خیرالدین مرعشی در قرن 8و9 ه.ق به قلمرو عثمانی وارد کرد و شاگرد برجسته ایی بنام حمداله آماسی را پرورش دادعبداله صیرفی بواسطه استادش یاقوت به مکتب بغداد متصل است و در انتقال مرکزثقل هنر خوشنویسی اسلامی در ایران و ارسال آن به منطقه عثمانی از حلقه های کلیدی محسوب می شود اهمیتی که کاتبان سنت گرای عثمانی برای نگارش اقلام سته یاقوت داشتند سبب گردید تا یک نسل بعد از رواج شیوه ابداعی شیخ حمداله مجددا سبک یاقوت توسط خوشنویس مشهور بعدی یعنی احمد قره حصاری در همان قرن 9و10 ه.ق احیا شود.
او یکی از فعالترین خوشنویسانی بود که توانست در مدت زمان کمتری روش یاقوت را احیا و در قلمرو عثمانی بسط دهداو از مکتب اسداله کرمانی خطوط سته را آموخت اسداله کرمانی یا کرمانشاهی نستعلیق نویسی بود که در خط سته مهارت داشت و مدتی را در دولت عثمانی گذرانده بود بنا به تصدیق کتاب تحفه الخطاطین مستقیم زاده او اهل قره حصار بود و در خط ثلث و نسخ از یحیی صوفی تقلید می کرد وی نکات ظریف خوشنویسی را از اسداله کرمانی فرا گرفت و شهرت او بیشتر در کتیبه نویسی و چلیپا نویسی خط نستعلیق بود بنا به گفته مستقیم زاده خط نستعلیق که عثمانی ها به آن تعلیق می گفتند توسط اسداله کرمانی فرا گرفته شد اما گروهی هم عبدالرحیم خوارزمی را معلم او در این خط می دانند دوران شکوفایی عبدالرحیم قرن 9 ه.ق بود او از کاتبان شهیر روزگار و دوست نزدیک سلطان یعقوب از حکام آق قویونلوها بود که در شیراز – بغداد – تبریز فعالیت میکرد.
یکی از خطوط دنیای عثمانی خط تعلیق یا همان نستعلیق عثمانی بود که ریشه اش به ایران میرسد این قلم در دوره عثمانی بیشتر در فرم نوشتاری خطوط دیوانی بکار میرفت این قلم با نسخ به نستعلیق تبدیل شد و در نگارش کتب قلمرو عثمانی هم بسیار محبوب بود از اواخر سده نهم، منشيان عثمانى از تعليق براى اسناد نوشته شده به فارسى استفاده مىكردندبراى مدتى كوتاه، تعليق را سيدمحمد، منشى محمد دوم، در كتابت نسخه هاى ادبى به كاربردبر اساس رقم وى، سيدمحمد از خاندانى سرشناس در شيراز بوداو در مقام نشانجى، براى اوزون حسن (حاكم آق قوينلو) كار مىكرد و در ميان اسراى جنگ به عثمانى برده شد. نسخه اى از رساله حكمةالاشراق شيخ شهاب الدين سهروردى به تاريخ 882 نشان مىدهد كه چگونه سيدمحمد منشى، تعليق را از دربار آق قوينلوها به دربار عثمانى آورد و آن را به خط متون ادبى تبديل كرد او در اين كار از قواعد عبدالحىبن حافظ شيخ محمدالبخارى، خوشنويس آق قوينلوها، استفاده كرده استخطاطان دربار عثمانى در اواخر سده نهم بيشتر نستعليق مىنوشتند از خط نستعليق ايران در عثمانی نيز استقبال شد زيرا بسيارى از خطاطان ايرانى در اواخر سده 9و10 به استانبول رفتند و فارسى، زبان ادبى دربار عثمانى شده بود در واقع شیوه تکمیلی میر عماد الحسنی در قرن 10 ه.ق در ایران سبک استثنایی را بوجود آورده بود که توسط شاگردش درویش عبدی در همان زمان به استانبول وارد شد.
در نتیجه هنرمندان عثمانی بلافاصله شیوه میر عماد را تصدیق کردند و بجای خط تعلیق تا قرن 12 ه.ق مورد استفاده قرار دادند درویش عبدی در اصفهان به خدمت میرعماد رسید و از وی تعلیم خط گرفت و در دولت سلطان مرادخان چهارم به خدمت وی رسید و مدتها گرامی میزیست.وی به خواهش محمدپاشا صدراعظم ، شاهنامهای نوشت و در سفر عثمانی به گروه مشایخ طریقهٔ مولویه درامد.
درویش عبدی اولین خوشنویسی است که خط نستعلیق ایرانی را در دولت عثمانی آورد.ادامه سبک میر عماد باعث علاقمندی و مجذوبیت برخی استادان خوشنویسی عثمانی گردید تا جایی که برخی از آنها خود را عماد ثانی – عماد آناتولی نامیدند.مانند محمد اسعد بزرگترين استاد در سده 12 محمد اسعد معروف به يسارى است كه با دست چپ نيز می نوشت او كه به ويژه براى مرقعات خود شهرت داشت، از ميرعماد سرمشق می گرفت و گاه وى را «عماد روم» ناميده اند.
یکی از نمونه خطوط موجود درموزه میرعماد قطعه خطی به قلم نستعلیق است که با رقم راقمه صاحب قلم یا همان کاتب دربار سلطان عبدالمجید کاتب نوشته شده است راقم ه صاحب قلم یا آقامیرزا از خاندان افشار ارومیه و مقیم استانبول بود که درترکیه کتابت می نمود و بنام صاحب قلم معروف شده است
تاریخ تولد شنا معلوم است اما احتمالادرنیمه قرن 13 و اوایل قرن 14 کاتب دربار سلطان عبدالمجید بوده است عبدالمجید یک مسیوی کمین سلطان امپراتوری عثمانی بود که درقرن 13 ه.ق جانشین پدرش سلطان محمود دوم شد.
اهمیت دوران او بدلیل ظهور جنبشهای ملی گرایی تلاش بسیاری کرد تاموضوع عثمانی گرایی را تقویت کند تا با جنبشهای قومگرایی درون امپراتوری عثمانی مقابله کند همچنین سعی داشت تا با انگلستان و فرانسه که درنبرد کریمه علیه روسیه با عثمانی همکاری کرده بودند ،اتحاد ایجاد کند.
درپایان،درکنگره پاریس ۳۰ مارس ۱۸۵۶،امپراتوری عثمانی به جمع خانواده ملتها یا روپایی اضافه شد. از دیگر دستاوردهای سلطان عبدالمجید،تعقیب دوره تنظیمات (اصلاحات) بود که توسط پدرش،محموددوم،بنیانگذاری شده بود..
این اثر با قلم 4 دانگ و نیم دو دانگ به سنه 1294 نوشته شده و ابعاد 23*36 سانتی متر رادارد اثر با شماره برچسب اموالی 3661 در موزه میرعماد نگهداری میشود متن اثر شعری از ابوسعید ابوالخیر شاعر عارف قرن 4و5 ه. ق است .
ازلطف تو هیچ بنده نومید نشد- مقبول تو جز مقبل جاوید نشد مهرت بکدام ذره پیوست دمی- کان ذره بهار هزار خورشید نشد