تابلوی عصر عاشورا جزء آن دسته از تابلوهایی به شمار می رود که موضوعی تاریخی در آن به نمایش در آمده و تنها بیان کننده احساسات نقاش از موضوع مورد نظر نیست، بلکه بر اساس اعتقاد و ایمانی است که تکیه بر باورهای درونی ایشان دارد.
این اثر یکی از معروفترین آثار استاد فرشچیان است که در سال 1355 به تصویر کشیده شده است.براستی انگیزه استاد از خلق چنین اثری ماندگار چه بوده ؟؟ !!
از نام تابلو بر می آید که عصر عاشورا نقطه عطف واقعه عاشورا است واقعه عاشورا عملاً در یک روز اتفاق افتاده است یعنی از تاسوعا در شب شروع می شود صبح روز بعد جنگ است و تا ظهر به پایان می رسد. البته ریشه های تاریخی این واقعه از مدتها قبل بوده و تاثیری که ظهر عاشورا بر جای می گذارد تا اکنون نیز وجود دارد.عصر عاشورا در واقع نقطه عطف آن است و نتیجه و برآیند تمام وقایع گذشته بوده است و ریشه و منشاء تمامی وقایع بعد از خودش نیز به حساب می آید.
ظهر عاشورا لحظه ای است که سیدالشهدا را سر می برند و لحظه ای بعد عزا و سوگواری توسط زنان اهل بیت آغاز می شود.در ظاهر، ظلم و کفر پیروز می گردد ولی در باطن همان لحظه ای است که اسلام پایدار می ماند.
همانگونه که در احادیث نیز آمده امام حسین (ع) هدف خود را از این مبارزه پایداری اسلام می داند یعنی شهادت برای پایداری، در این واقعه همانگونه که در تابلوی عصر عاشورا و در روایات بیان شده ذوالجناه اسب سفید امام در حالی که تیرهایی در بدن دارد و بدون سوار به نزد کسانی که در چادرها و خیمه گاهها مانده بودند باز می گردد . بازگشت ذوالجناح در این حالت نمایانگر شکست برای اهل بیت امام بوده و آنها با دیدن این صحنه در می یابند که جنگ به پایان رسیده است.
حال کسی که می خواهد این موضوع تاریخی را بیان کند باید به دو اصل معتقد باشد. ابتدا باید عناصر تاریخی در خود تابلو وجود داشته باشد و به عبارت دیگر ظاهر تابلو به بیان قصه بپردازد، نمی توان تابلوی عصر عاشورا را تصویر کرد ولی از ذوالجناح پیک شهادت یادی نکرد. اسب شاهوار و بی سوار و خونین که داستان مرگ صاحبش را آورده است، نمی توان حضرت زینب (س) که رسالت شهادت را بیان می کند نشان نداد. نمی شود این لحظه را نقاشی کرد و از آفتاب گرفتگی از زخمها و اینکه بسیاری از کودکان خیمه گاهها، امید و سرورشان را از دست داده اند یاد نکرد.
می گویند آفتاب گرفتگی،هوای ابری و ایجاد گرد و غبار از اتفاقات عصر عاشورا بوده است. تمامی این موارد دال بر این است که ظاهراً خود قضیه عصر عاشورا در هاله ای از ابهام فرو می رود پس باطناً نیز باید چنین باشد ابهام در این است که آیا با شهادت امام حسین اسلام به پایان می رسد البته رهروان جواب می گیرند که از این لحظه خاص دوباره زاده می شود اما مهمترین بخش تابلو که ظاهراً دیده نمی شود استفاده از رنگ سفید به عنوان نمادی از مرگ در فرهنگ اسطوره ای ایرانی سابقه بس طولانی دارد.
در تابلوی عصر عاشورا فرشچیان تضادی وجود دارد یعنی می بینیم که لحظه لحظه ای است که هم شکست را نشان می دهد و هم پیروزی. در اینجا اگر بخواهیم رمز را تعریف کنیم باید گفت رمز چیزی است که در تعریف خودش تضاد خودش هم هست. عصر عاشورا رمز عاشورا است در ظاهر شکست ولی در باطن پیروزی وجود دارد. این تضاد به وحدانیتی می رسد که تجلی آن در شیعه است، کسانی که می خواهند راه درست اسلام را در پیش بگیرند با واقعه عاشورا می توانند به وحدانیت برسند.